Search
Close this search box.
Maqala-Gunah-e-Panjm

اسحاق ثاقبی داراب

ممکن همیشه برای نوشتن، دلایل بسیار وجود داشته باشند؛ مثل: انتقام، عشق یا ادامه دادن به نوعی از رقابت تعریف‌ناشده در یک حوزه‌ی ادبی با شماری از نویسندگان دیگر، همین‌طور چیزهای دیگر. اما هیچ چیزی به اندازه‌ی این مهم نیست که جان‌مایه‌ی شعر، داستان یا رمانی که می‌نویسیم توضیح انسانیت، باشد. هاروکی موراکامی، نویسنده و رمان‌نویس شهیر و معاصر جاپانی در جایی می‌گوید که «فقط یک دلیل برای نوشتن دارم و آن این است که کمال روح انسان را تبیین کنم و آن را توضیح دهم»، این سخن جان‌دار و انگیزه‌بخشی است. وقتی رمان دوست‌مان، شفق سیه‌پوش را می‌خواندم، پیوسته به یاد موراکامی می‌افتادم و سخنی که گفته بود، را با خواندن رمان «گناه پنجم» با گرداندنِ هر ورقی، بیش‌تر درک می‌کردم.

رمان گناه پنجم، روایت‌گر زندگی تلخ و دردناک یک خانواده‌ی هندو در افغانستان است که در خلال جنگ‌های چند دهه‌ی اخیر در این کشور گواه رویدادهای غیر انسانی بوده و این رویدادها و حالاتی که این خانواده به آن گرفتار می‌شود، مخاطب را بارها تکان می‌دهد و او را ناچار به فکر کردن می‌سازد که ببیند انسانیت چه داروی نادری است در این سرزمین در میان وقایع معمولی از جنگ و ستیزه‌گری‌های مذهبی و سنتی.

موضوع یا تم، پایه‌ی یک رمان است. یک نویسنده باید مدت‌ها برای یک موضوع ناب و مورد نیاز به مخاطبانش، فکر کند. آن‌چه که یک نویسنده‌ی خوب به دنبال آن است، چیزی است که تا به حال در خصوص آن نوشته نشده و هنوز در ابهام و گم بودگی‌ست. او با یافتن موضوع ذهنِ دنیای انسان امروز(اساساً مخاطبان؛ در کشوری که نویسنده با آن‌ها زندگی می‌کند)، تلاش می‌کند لایه‌ای از ابهام و پوشیدگی دنیایش را باز و کشف نماید، چون انسان، موجود خیلی پیچیده‌ای است.

آن‌چه در گناه پنجم با آن روبه‌رو هستیم، همین است. یک روایت ناب، یک کشف، یک تمِ تازه که تا کنون در گم‌بودگی قرار داشت و باید یکی می‌آمد و لای آن را باز می‌کرد و نشان می‌داد که در این سرزمین هنوز چنین مواردی وجود دارند و هنوز انسانیت خود را باید به باد پرسش گرفت و نشست و خویش‌تن را قضاوت کرد.

یکی از قهرمانان این رمان، شخصیتی‌ست به‌نام «شریف» و حقیقتاً آن‌چه در شریف مشاهده می‌کنیم، این نام با زیرکی تمام بر این شخصیت گذاشته شده است. شریف مخاطب را برگ‌به‌برگ و گام‌به‌گام با خود می‌برد تا نشان دهد که انسان کیست و دُرّ انسانیت کدام است. شریف در این رمان، درست همانند شیخ چراغ‌به‌دستی‌ست که مولانا از آن سخن می‌گوید؛ دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر/ کز دیو ودد ملولم و انسانم آرزوست. در واقع شخصیت مرموز شریف، نماد یک ابر انسان در اشعار و متون فلسفی پیرامون اخلاق، است. زیبا و قابل پیروی اما دست‌نیافتنی.

از جانبی هم، نویسنده توانسته است به گونه‌ای موضوع را پردازش نماید که خواننده به راحتی با متنِ اثر ارتباط برقرار و آن را تا آخر پی‌گیری می‌کند. زبان نوشتاری این اثر، زنده و جذاب است و هم‌چنین تکنیک و اصول ساختاری رمان به درستی رعایت شده است.

من وقتی رمان می‌خوانم، برایم قدرت پردازش نویسنده همیشه یک اصل است و تمرکز به این دارم که آیا نویسنده چه اندازه توانسته از خسته‌شدنِ خواننده در متن، پیش‌گیری کند. در یک رمان، طراحی حوادث، در موارد و بخش‌های مختلف موجب می‌شود که خواننده از یک‌نواختی و کسل‌کنندگی احتمالی اثر بیرون بیاید و با انرژی و نیرویی تازه، به خوانشِ بقیه‌ی اثر بپردازد. در گناه پنجم، به این امر، توجه لازم صورت گرفته و این موضوع را از شخصیت‌پردازی تا مرور گفت‌وگوها میان افراد، می‌شود متوجه شد.

این اثر شفق سیه‌پوش(در 108 برگ)، نسبتاً کوتاه است اما همانند نام خود(گناه پنجم) جذاب است. نخستین‌بار وقتی چشمم به نام این رمان افتاد، برایم خوش‌آیند بود؛ به قول کافکا که می‌گفت «خواندنِ عنوان داستان‌ها مستم می‌کند»، این نام واقعاً مست‌کننده است. گزینش یک نام جذاب و مخاطب‌پسند به قول پائوتوفسکی(نویسنده‌ی روسی)، امر مهم و کاملاً دشوار است اما سیه‌پوش به نظر می‌رسد از عهده‌ی آن به خوبی برآمده است.

ممکن گناه پنجم، نقایصی هم داشته باشد، زیرا کم‌تر رمانی در جهان وجود دارد که عیبی و کاستی‌یی در آن دیده نشود اما با اطمینان گفته می‌توانم که خوبی‌های این اثر به مراتب بیش‌تر از نقایص آن استند. اثری که دست مخاطب را تا صفحه‌های پایانی، رها نکند و پیوسته انگیزه‌ی ادامه‌ی خواندن را در مخاطب زنده و پرجوش نگه‌بدارد، به یقین که آن اثر، یک کار خوب است؛ این ویژه‌گی در گناه پنجم وجود دارد.

من شفق سیه‌پوش عزیز را سال‌هاست می‌شناسم و با کارهای جذابش آشنایی دارم. او همیشه با آثارش این حس را به مخاطب انتقال می‌دهد که کار وی یک کار خاص است. این موضوع با بیرون دادنِ رمان گناه پنجم، به نظر می‌رسد یک‌بار دیگر به اثبات رسیده است.

به دوستان و کسانی که این نوشته را می‌خوانند اگر در پی خواندن یک رمان خوب هستید، برای‌تان «گناه پنجم» را پیشنهاد می‌کنم.

برای شفق سیه‌پوش، دوست‌ ارزش‌مندمان هم، انتشار این اثر ناب را خجسته‌باد گفته و آرزوی دست‌آوردهای بیش‌تر در همه‌ی زمینه‌های کاری‌اش را دارم.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان