ابوالفرج سجزی، از شاعران نامدار فارسیزبان در اواخر قرن چهارم هجری بود که بهواسطه نسبتش با سیستان، لقب «سجزی» را بر خود داشت. او در دوران حکومت امیر ابوعلی محمد ابن ابیالحسن ابن ابراهیم سیمجور دواتی (۳۷۸–۳۸۷ هـ) به شهرت رسید و با ورود به دربار سیمجوریان، جایگاه اجتماعی و ادبی قابل توجهی یافت.
ابوالفرج با سرودن اشعاری در مدح خاندان آلسیمجور، مورد توجه درباریان قرار گرفت. اما حمایت آشکار او از سیمجوریان و انتقادهای تندش از غزنویان، موجب بروز تنشهایی با حکومت تازهتأسیس محمود غزنوی شد. پس از شکست و کشته شدن امیر ابوعلی سیمجوری در سال ۳۸۴ هجری، سلطان محمود غزنوی به دلیل اشعار انتقادی ابوالفرج، فرمان قتل و مصادره اموال او را صادر کرد. با این حال، به شفاعت عنصری بلخی- ملکالشعرا، سلطان از اجرای حکم صرفنظر کرد و اموال مصادرهشده را به عنصری واگذار نمود. عنصری نیز نیمی از آن را به ابوالفرج بازگرداند. ابوالفرج در پاسخ، قصایدی در مدح عنصری سرود، هرچند هیچیک از این اشعار به دست ما نرسیده است.
دولتشاه سمرقندی، از منابع مهم در شناخت زندگی و آثار ابوالفرج، او را شاعری صاحب سبک و توانمند معرفی کرده و از او بهعنوان استاد شاعرانی چون عنصری و منوچهری یاد کرده است. با این حال، در دیوانهای این شاعران نامی، اشارهای مستقیم به ابوالفرج دیده نمیشود.
برخلاف روایتهای دولتشاه و اوحدی، تنها سه بیت از اشعار ابوالفرج سجزی باقی مانده که با زبانی فخیم و استوار سروده شدهاند. اوحدی همچنین به اشتباه رایج میان ابوالفرج سجزی و ابوالفرج رونی اشاره کرده که موجب تردیدهایی در صحت انتساب برخی اشعار شده است.
با وجود نقش مؤثر ابوالفرج در شکلگیری شعر فارسی و تأثیرگذاریاش بر نسل شاعران پس از خود، فقدان منابع مستند و محدود بودن آثار باقیمانده، شناخت دقیق از زندگی و میراث ادبی او را با دشواریهایی همراه کرده است. با این حال، نام او همچنان در تاریخ ادبیات فارسی بهعنوان یکی از چهرههای تأثیرگذار و پیشگام باقی مانده است.