نگارنده: جاوید فرهاد
«چلبینامه» پژوهشیســت از نویســنده و کتابشــناس نخبهی کشور، زندهیاد اســتاد « نیلاب رحیمی» و دســتآورد سالها کوشــش وی در راستای شناخت و بررســی تأثیــر «حســام الدین چلبــی»؛ آن جــان آ گاه بــر روان خداونــدگار بلخ، حضــرت مولانــا جلالالدین محمــد بلخی که اگــر توجه ویژهی وی نبــود، امروز کتابــی بهبزرگــی «مثنــوی معنــوی» پدیــد نمیآمــد و آســمان ادبیــات عرفانی در حوزهی زبان پارسی بی تکستاره میماند.
در بســیاری از آثاری که تا کنون در پیوند به مولویشناســی و مثنویمعنوی نــگارش یافتــه اســت، بیشتــر پژوهنــدهگان در بــارهی پیونــد محــوری مولانــا بــا «شــمس» ســخن گفتهانــد؛ امــا کمتــر پژوهنــدهای در مــورد زندگــی و میــزان تاثیرگذاری حسامالدین چلبی بر مولانا پرداخته است. بیگمان حســامالدین چلبی بر بنیــاد گفتههای مولانا، انگیزهای برای خلق مثنویســت؛ مردی که در زمان پســامولوی ســکاندار کشــتی معرفتشناسی و روش «مولویه» اســت و هم اوســت که با آ گاهی کامل میراثدار فکری مولانا درحوزهی مولاناشناسی پنداشته میشود.
چلبینامــه در واقــع تلاشیســت ویــژه بــرای شــناخت از حســامالدین چلبــی آن یــار خانقــاه و خرابــات مولانــا کــه بــه زاویههــای گونا گــون شــخصیت چلبی پرداختهاست.
کوشــشِ پیگیــر پژوهندهی گرامی در چلبینامه این بــوده تا بر بنیاد منابع و مآخذ دستداشته، لایههای تأثیرگذاری حسامالدین چلبی را بر آن «سوختهی عالم» (مولانا) باز کند و چهرهی حقیقی وی را برای مولانادوستان نقاشی کند.
از دیــد مــن این کتــاب در نفس خود، در افغانســتان، شــاید نخســتین اثری باشــد کــه به گونــهی ویــژه و سرراســت، انگیزههای گونا گــون تأثیرگــذاری فکری حســامالدین چلبــی (اخــی تُورک) بر مولانــا و نیز میزان توجــه خداوندگار بلخ بر عامل شکلگیری مثنوی را بررسی میکند.
رحمتــی نیــلاب، آرزوی چــاپ ایــن کتــاب را در زمــان حیات پرمشــغلهاش داشــت؛ امــا از آن جایی کــه «فلک کج مــدار» فرصت بــرآوردن همـة آرزوها را در زمــان معیــن آن از آدمهــا میگیرد، ایــن آرزوی شــریف در آن زمان برآورده نشــد؛ ولــی اکنون خدا را ســپاس گزارم که به دلیل تلاش ِ فرزند ارجمندش «شــبیر احمد رحیمی» این مأمول تحقق مییابد.
چند نکته در بارهی ویراستاری کتاب
در بخش ویراستاری چلبینامه یادآوری چند نکته را مهم میدانم:
– کوششم در هنگام ویراستاری کتاب این بوده تا دستکم شیوهی نگارش نویســنده حفــظ شــود؛ زیرا توجه بــه این مهــم، میتواند ویژهگی ســبکی وی را با رعایت امانتداری توجیه کند؛
– متن از رهگذر دستوری، محتوایی و نشانهگذاری ویراست شدهاست؛
– نام کتاب را در آغاز میخواستم در مشورت با پسر استاد؛ بر بنیاد اطلاق مولانا در نامههایش که چندینجا حســام الدین چلبی را «جنید زمان» خوانده، «جنیــد زمــان» بگذاریــم؛ امــا از آنجایــی کــه پژوهشگــرش نقــاب خــاک بررُخ کشیده، بههمان نامی که خودش گذاشته؛ یعنی «چلبینامه» بسنده کردیم.
– در جاهایــی کــه نیــاز بــوده، منابــع را بــا دقــت بررســی و بــا متن اصلی ســردادهام تا درستی منبع روشن شود. این کتاب را به دوســت ِ داران حوزهی فکر و فرهنگ، به ویژه در پایان چاپ مولاناشناسان خجستهباد میگویم.