میرزا عبدالقادر بیدل (۱۰۵۴ – ۱۱۳۳ ه. ق.)، یکی از بزرگترین شاعران زبان فارسی دری سدههای یازدهم و دوازدهم هجری قمری در نیمقارۀ هند و کسی است که سبک هندی را به بلندترین جایگاه آن رسانده و همزمان در شعرشناسی و نقد ادبی نیز نظریّهپردازی شناختهشده بوده است. برپایی آیین بیدلخوانی و عرس بیدل از همان نخستین سال درگذشت بیدل در میان دوستدارانش رواج یافته است. نخستین بار عرس بیدل در نخستین سالگرد درگذشت وی توسّط برادرزادۀ او، محمّدسعید، که تذکرهنگاران از او با لقبهای «سجّادهنشین» و «مجلسآرای عرس بیدل» یاد کرده اند و افزون بر پیوند نسبی از شاگردان و پروردهگان بیدل نیز بود، در کنار آرامگاه بیدل در دهلی کهنه برگزار شد و در همان دو-سه سال نخست درگذشت بیدل، عطاءالله (درگذشتۀ ۱۱۳۶ ه. ق.)، یک تن از شاگردان بیدل، و پس از او تا سال ۱۱۵۷ ه. ق. شخصی به نام معنییابخان از برگزارکنندهگان عرس بیدل در هندوستان بوده اند. از آن سال به بعد، هرچند در متنهای تاریخی از نام برگزارکنندهگان نامی برده نمیشود، اما بر بنیاد گزارش تذکرۀ عامره که در سال ۱۱۷۱ نگاشته شده است، میرعبدالولی عزلت، در سفری که در سال ۱۱۴۶ ه. ق. به شاهجهانآباد داشته است، شرکتکنندۀ عرس بیدل در کنار آرامگاه او بوده است و پس از این سال از برگزاری عرس بیدل در کنار آرامگاه شاعر در هندوستان سراغی نیست.
امّا برپایی عرس بیدل در افغانستان، نیم سده پس از درگذشت بیدل با راهاندازی محفلهای ادبی بیدلخوانی از قندهار آغاز شد. بنیادگذار این محفلها تیمورشاه درّانی (۱۱۸۵ – ۱۲۰۷ ه. ق.) فرزند احمدشاه درّانی، است. به دستور او بود که آثار دستنویس بیدل در لاهور فراهم و به قندهار آورده شدند و یک حلقۀ بیدلخوانی با ترکیب لعلمحمّدخان عاجز، میرزا قلندرخان پنجشیری، میرافغان هوتک و خود تیمورشاه پیریزی شد که همزمان به پیروی از بیدل شعر هم میگفتند.
از آغاز سدۀ نوزدهم میلادی، شاه شجاع که خود شاعر پیرو شیوۀ بیدل بود به حلقۀ بیدلخوانی توجه کرد و سردار مهردلخان مشرقی (۱۲۱۲ –۱۲۷۱ ه. ق.) و سردار غلاممحمّد طرزی (۱۲۴۵ –۱۳۱۸ ه. ق.) محفلهای بیدلخوانی را ادامه دادند و حتّا شاعرانی چون شهاب ترشیزی، فروغی اصفهانی و بابا حجاز از ایران و محمّدهاشم لاهوری از هندوستان به افغانستان آمده به آن حلقه پیوستند. بیدلخوانی در زمان امیر حبیبالله در اثر توجّه سردار نصراللهخان که دلبستۀ بیدل بود، با حضور شاعرانی چون عبدالهادی داوی پریشان، محمود طرزی، عبدالرّحمان لودین، مستغنی، قاری عبدالله، استاد بیتاب و مولوی عبدالحی پنجشیری بیدلشناس، بیدلخوانی در کابل رونقی بیشتر یافت.
عرس بیدل در کابل برای نخستین بار در سال ۱۳۱۰ هجری خورشیدی بهوسیلۀ عبدالله اثیم مجددی در قلعۀ جوّاد چهاردهی در خانۀ برادر بزرگ عبدالحمید اسیر برگزار شد . در آن زمان عرس، ویژۀ ادیبان و شاعران بود و ختم قرآن کریم، دعا، گزینش غزلی از دیوان بیدل و نقد و تبصرۀ شرکتکنندهگان روی آن و یا مشاعره به همان وزن و قافیه و سرودن مناظرهها و اخوانیّهها را در بر میگرفت.
بعد از آن برگزاری عرس بیدل را در کابل، شایق افندی که استاد دانشگاه کابل بود، با پیریزی گروهی که به شمول صدیق حیا، قاری عبدالله، استاد بیتاب، شایق جمال و مولانا خسته ۱۲ نفر عضو داشت، سالهای درازی پیگیری میکرد. و باری هم سعید نفیسی، دانشمند بزرگ معاصر ایران، در آن شرکت کرده بود.
به دنبال آن عرس بیدل در خانۀ فیضمحمد زکریّا در شهر نو کابل برگزار میشد و پس از درگذشت او، از سال ۱۳۴۰ و به روایتی از سال ۱۳۲۵ هجری خورشیدی آیین بیدلخوانی و عرس بیدل در خانۀ محمّد عبدالحمید اسیر مشهور به قندیآغا و برادرش در مقابل باغ رئیس در منطقۀ جنگلک ادامه داده شد. از همان سال ۱۳۴۰ ه. خ. به بعد آیین عرس برای عموم مردم برگزار میشد و دربرگیرندۀ ختم قرآن کریم، شعرخوانی شاعران در ستایش و یا به پذیرۀ شعرهای بیدل و صرف غذای نذرانه و اجرای موسیقی عرفانی توسّط هنرمندان به روی شعرهای بیدل و شاعران عارف دیگر بود. عبدالعزیز لنگر زمین در این دوره در رأس حلقۀ بیدلخوانی قرار داشت و با ورود استاد سرآهنگ به آن حلقه، بیدلخوانی شکوهی بیشتر پیدا کرد.
آیین عرس بیدل و نیز بیدلخوانی پس از درگذشت قندیآغا در ۱۸ حمل ۱۳۷۳ ه. خ. تا هنوز در کابل توسّط پسرانش: عبدالعزیز مهجور، احسانالله و عبدالله اسیر، ادامه دارد.
آیین بیدلخوانی و عرس بیدل در ولایتهای دیگر افغانستان از جمله هرات و بهویژه حوزۀ ادبی بلخ و در مجموع شمال افغانستان پیشینۀ زیادی دارد. بلخ، بغلان بدخشان، تخار، فاریاب (بهویژه میمنه و اندخوی)، در تاریخ معاصر افغانستان از مهمترین جاهایی اند که این آیین در آنجاها مروّج بوده است. از جمله در اندخوی عرس بیدل از سوی مولوی محمّدامین قربت برگزار میشد که در آن مقالههای نویسندهگان و شعرهای بیدل خوانده میشدند، شاعران دربارۀ بیدل شعر میخواندند و هنرمندان موسیقی عرفانی اجرا میکردند. در بدخشان سیّدمحمّد دهقان، ضمنی دروازی و عبدالواحد رشته این آیین را برپا میداشتند، در تخارستان جمشیدخان شعلۀ چاهآبی، حاجی عینالّدینخان عینی، محمّداعظم احساس، دکتر عبدالقیوم قویم، مستوفی نصرالله و دهها تن دیگر، در بغلان پروانۀ اندرابی، عبدالکریم برلاس، استاد محمّدعلم ساحل، مفتی نوراحمد پنجشیری، محمّدعثمان نالان، محمّدعلی اسود، ملزم و صوفی گدامدار دوشیچی به شیوۀ بیدل شعر میگفتند و عرس بیدل را برپا میکرند.
بیدلخوانی و عرس بیدل را در تاریخ معاصر افغانستان در مرکز بلخ، میتوان از زمان نایب محمّدعلمخان که از سوی امیر شیرعلیخان والی بلخ و رئیس تنظیمیّۀ شمال بود دنبال کرد. شاعرانی چون نظر بلخی، ملا نیازی بلخی، مسکین حسین بلخی و دیگران حلقۀ ادبییی را پیریزی کرده بودند که شاعران دیگری از شهرستانهای بلخ مانند میرزا عبدالعزیز، صادق دولتآبادی، عبدالنّبی امرخی و حکمتالله امرخی هم با آنها به گونۀ حضوری و یا از طریق مکاتبه در ارتباط بودند. به همینگونه در زمان امیر حبیباللهخان، محمّدعزیزخان، والی بلخ، که خودش نیز شاعر و پیرو بیدل بود، حلقۀ ادبییی را با شاعران دیگری چون حیرت، ندیم بلخی و دیگران رهبری میکرد. در زمان پادشاهی محمّدنادرشاه و اوایل پادشاهی محمّدظاهرشاه رهبری حلقۀ ادبی بلخ را در مدرسۀ خواجه خیران شهر مزار شریف، مولانا خالمحمّد خسته که از بیدلشناسان معروف کشور بود، به دوش داشت. میرزا ثاقب، نظامالدّین انصار و سپس داملا میر محمود، استاد عبدالصّمد جاهد و قاری شرفالدّین خوبی عضو آن حلقه بودند. از سال ۱۳۲۸ هجری خورشیدی که مولانا خسته به کابل رفت، این حلقه در خانۀ سیّدصدیقخان گوهری در مزار شریف برپا میشد و استاد عبدالصّمد جاهد، محمّدسلیم نزار، عبدالاحد رقیم، عبدالرّحمان رمزی خرّمی و پسانها هلالالدّین بدری، اسماعیل ذبیح و دیگران به آن حلقه پیوستند.
از میان محفلهای عرس بیدل و همایشهایی که در بزرگداشت از بیدل در روزگار کنونی در بلخ راهاندازی شده اند، میتوان از برپایی عرس بیدل از سوی انجمن نویسندهگان بلخ در سال ۱۳۷۳ هجری خورشیدی در شهر مزار شریف به کوشش شادروان محمّداسماعیل اکبر و حضور شادروان استاد محمّدعمر فرزاد، شادروان عبدالواحد رشته، دکتر عبدالسّمیع حامد، عبدالفیّاض مهرآیین و بزرگان دیگر و همایش بینالمللی بزرگداشت از بیدل در پیوند با سهصدمین سال درگذشت او از سوی دانشگاه بلخ به حمایت مالی مجتمع غضنفر به روزهای ۶ و ۷ میزان سال ۱۳۹۲ هجری خورشیدی در شهر مزار شریف یاد کرد.
صالحمحمّد خلیق
منابع:
۱_ آریانفر، شمسالحق، (۱۳ دی ۱۳۸۸)، بیدل در افغانستان، http://www.sh-arianfar.blogfa.com/post/16
۲ _ جعفری، محمود، (۵ اسفند ۱۳۸۶)، عرس بیدل، 93http://jafarimahmood.blogfa.com/post/
۳ _ خلیق، صالحمحمّد، (۱۳۸۷)، تاریخ ادبیّات بلخ، چاپ یکم؛ کابل: انجمن نویسندهگان بلخ.
۴ _ لبیب، دکتر سیّدمحمّدعالم لبیب، (۱۴۰۲)، میرزا نیازی بلخی، شاعری ذواللسانین در سدۀ نوزدهم، چاپ یکم، کابل: کتابخانۀ گوهری.
۵ _ نایل، دستگیر، پیشینۀ عرس بیدل،
http://www.ariaye.com/dari12/farhangi/nail5.html
یک پاسخ
چه زیباست، در این ناهنجاری ها و دشواری های زندگی صحبت از ادب و پاسداری از شاعران نامدار چون بیدل می شود.
از جناب دکتر فطرت بابت کار های شایسته و بایسته شان خیلی سپاسگزاری می نمایم.