اسفندیار، پسر گشتاسپ شاه بلخ وشهبانو کتایون و نوۀ لهراسپ و شاهزاده کیانی بلخی در تاریخ اسطورهای و حماسی ایرانزمین یا همان آریانا، بنام قهرمان جنگهای مقدس کیش زرتشتی یاد شده است. گشتاسپ سه بار وعدۀ پادشاهی به اسفندیار میدهد و هر نوبت به بهانهای از واگذاری تاج وتخت خود به اسفندیار شانه خالی میکند و در نهایت نبرد با رستم و به بند کشیدن رستم را شرط پادشاهی او قرار میدهد. اسفندیار با وجود مخالفتهای شدید مادر خود کتایون و برادرش به بهانۀ فرمان شاه و رسیدن به پادشاهی به نبرد با رستم میرود. اسفندیار در یک درگیری سنگین رستم را زخمی میکند. رستم بر فراز کوهی میرود و زمان دیگری را برای جنگ تعیین میکند. در داستان اساطیری میگویند که اسفندیار رویین تن بود. در «زراتشت نامه» اثر زرتشت بهرام پژدو، شاعر قرن هفتم هجری آمده است که زردشت اسفندیار را که نوزادی بیش نبود، در آب مقدس شست و شو داد که همین سبب رویینتنی او گشت و تنها چشمانش را که هنگام شستشو بسته گرفته بود، آسیبپذیر باقی ماند. به همینرو مطابق روایت شاهنامه فردوسی زال پدر رستم برای کمک به پسرش از سیمرغ، پرندۀ افسانوی طلب کمک میکند که بلاخره اسفندیار توسط رستم و با راهنمایی سیمرغ با تیری که از درخت گز که به چشمانش برخورد کرد کشته میشود، نبرد اسفندیار و رستم یکی از داستانهای غم انگیز شاهنامه فردوسی است.