Search
Close this search box.
Karim-Srosh

عبدالکریم سروش، در ۲۵ قوس/آذر سال ۱۳۲۴ هجری خورشیدی در خانواده‌ای مذهبی در تهران به دنیا آمد و آموزش‌های اولیه را در تهران به انجام رسانید و سپس وارد دانشگاه تهران شد و رشته‌ی فلسفه را در دانشکده ادبیات این دانشگاه انتخاب کرد. سروش در ابتدا تحصیلاتی در حوزه فلسفه اسلامی و علوم دینی داشت و در آن زمان تحت تأثیر اندیشه‌های مذهبی سنتی قرار داشت. اما پس از آشنایی با مفاهیم نوین فلسفی و تفکرات مدرن، رویکرد او به مسائل دینی دچار تغییرات عمده شد.

یکی از ویژگی‌های بارز سروش این است که وی تلاش می‌کند که دین و عقلانیت را با هم تلفیق کند و در جستجوی یافتن تبیین‌های عقلانی و علمی برای باورهای دینی است. سروش بر این باور است که دین نمی‌تواند صرفاً به صورت متنی ثابت و بدون تغییر باقی بماند، بلکه باید تفسیر و بازخوانی جدیدی از آن ارائه شود.

در دوران انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، عبدالکریم سروش نقش مهمی در نظریه‌پردازی و تأثیرگذاری بر جریان‌های فکری داشت. او پس از انقلاب به عنوان یکی از اعضای وزارت ارشاد اسلامی و همچنین از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌های ایران فعالیت کرد. با این حال، به دلیل نقدهایی که از سوی او نسبت به تفسیرهای رسمی دینی و جمهوری اسلامی مطرح می‌شد، در سال‌های بعد از انقلاب مجبور به مهاجرت از ایران شد.

سروش پس از مهاجرت به خارج از کشور، فعالیت‌های علمی و پژوهشی خود را ادامه داد و در دانشگاه‌های مختلف در زمینه فلسفه دین و مسائل مربوط به رابطه دین و سیاست تدریس کرد. آثار او تأثیر زیادی بر اندیشه‌های معاصر ایران و جهان اسلام گذاشته است.

از مهم‌ترین آثار عبدالکریم سروش می‌توان به کتاب‌های آزادی عقل، عقلانیت و دین، نقد عقل سنتی و نظریه‌ای برای جامعه اسلامی و قمار عاشقانه اشاره کرد. در این آثار، سروش به بررسی رابطه دین و عقل، جایگاه ایمان و علم، و تفسیر جدیدی از آموزه‌های دینی پرداخته است.

سروش همچنین به‌طور مستمر در حوزه‌های مختلف اندیشه، از جمله عرفان، فلسفه اجتماعی، و سیاست، نقدهای مهمی ارائه داده است. وی بر این باور است که باید برای هم‌زیستی مسالمت‌آمیز جوامع مختلف و رسیدن به یک جامعه انسانی متعالی، تفسیرهای نوینی از مفاهیم دینی و فلسفی ارائه شود.

همچنان کتاب “قمار عاشقانه” اثر عبدالکریم سروش، به بررسی مفاهیم عرفانی و دینی از منظر عقلانی و فلسفی می‌پردازد. سروش در این کتاب عشق را به‌عنوان نیروی متعالی معرفی می‌کند که فراتر از عقل است و برای درک آن باید از تعلقات دنیوی گذشت. او به تأثیرات مولانا جلال‌الدین محمد بلخی در فهم عشق و دین اشاره کرده و نقدهایی بر عقلانیت دینی وارد می‌آورد. سروش دین را نه تنها مجموعه‌ای از احکام بلکه تجربه‌ای درونی و عاشقانه می‌داند که باید از محدودیت‌های عقلانیت فراتر رفت.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان