Search
Close this search box.
پخش ویدیو

در در دفتر دوم مثنوی معنوی، اثرماندگار مولانا جلال‌الدین محمدبلخی، مولانا حکایتی را اینگونه آورده است: موشی کوچک، با لجام در دست و نگاهی سرشار از غرور، پیشاپیش شتری قدم برمی‌داشت. شتر با تواضع و صبوری، در پی او می‌رفت. تا اینکه آن‌ها به لب جوی بزرگی رسیدند که حتی حیوانات نیرومند نیز از گذر آن هراس داشتند. موش، در برابر این رود خروشان، بیمناک بر جای ایستاد. شتر گفت: ” چرا ایستاده شدی؟ برو، من هم به دنبالت می‌آیم.”

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان