محمدتقی بهار، مشهور به ملکالشعرا بهار، در ۱۸ قوس/آذر سال ۱۲۶۵ هجری خورشیدی در مشهد دیده به جهان گشود. وی فرزند میرزا محمدکاظم صبوری، ملکالشعرای دربار آستان قدس رضوی، بود و در خانوادهای اهل ادب و علم پرورش یافت.
بهار آموزش های ابتدایی خود را در مکتبخانههای سنتی گذراند و سپس به فراگیری علوم دینی، عربی، فقه، اصول، منطق، ادبیات فارسی و عربی روی آورد. از نوجوانی، طبع شاعری او شکوفا شد و به سبک و سیاق خراسانی شعر میسرود. پس از درگذشت پدرش، در شانزده سالگی، با فرمان مظفرالدینشاه قاجار به سمت ملکالشعرایی آستان قدس رضوی منصوب شد.
در سالهای آغازین مشروطه، بهار وارد عرصهی سیاست و مبارزهی فرهنگی شد. وی از حامیان پرشور مشروطیت بود و با نوشتن مقاله، سخنرانی و سرودن اشعار اجتماعی و سیاسی، در صف پیشگامان آزادیخواهی قرار گرفت. وی سردبیری روزنامهی “نوبهار” را در مشهد بهعهده گرفت که به زودی به یکی از ارگانهای مهم جریان مشروطهخواهی تبدیل شد.
پس از مهاجرت به تهران در دوران استبداد صغیر، بهار فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خود را گسترش داد. وی چندین دوره به عنوان نمایندهی مجلس شورای ملی انتخاب شد و در صحنهی سیاست حضوری فعال داشت. در دوران وزارت محمد مصدق، بهار وزیر فرهنگ بود و خدماتی ارزنده در حوزهی آموزش و فرهنگ انجام داد.
ملکالشعرا بهار علاوه بر فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی، در حوزهی ادبیات و پژوهشهای تاریخی و زبانی نیز آثار برجستهای از خود به یادگار گذاشت. او از نخستین کسانی بود که به تحقیق در تاریخ ادبیات، دستور زبان فارسی و سبکشناسی پرداخت. آثار پژوهشی او چون “تاریخ احزاب سیاسی”، “تاریخ مختصر احزاب ایران”، “سبکشناسی” و “تاریخ ادبیات” از منابع معتبر علمی در این زمینهها بهشمار میروند.
اشعار بهار آمیزهای است از سنت و نوگرایی؛ او با تسلط بر سبکهای شعری کهن، توانست زبان کلاسیک فارسی را در خدمت اندیشههای نو و اجتماعی قرار دهد. مضامین اشعار او شامل وطندوستی، آزادیخواهی، عدالت، درد مردم و اندوه روزگار است. او از چهرههای پیشگام در شعر مشروطه و ادب معاصر ایران به شمار میآید.
ملکالشعرا بهار در سالهای پایانی عمر به بیماریهای گوناگون مبتلا شد. با این حال، تا واپسین روزهای زندگی به تدریس، پژوهش و نوشتن ادامه داد. سرانجام در روز یکم ثور/اردیبهشت سال ۱۳۳۰ هجری خورشیدی، در تهران چشم از جهان فروبست و در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
از ملکالشعرا محمدتقی بهار آثار گوناگون و ارزشمندی در زمینههای شعر، پژوهشهای ادبی، تاریخ و زبان فارسی برجای مانده است. دیوان اشعار او که شامل قصیدهها، غزلها، رباعیات و قطعاتی در موضوعات گوناگون اجتماعی، سیاسی، میهنی و عاشقانه است، از نمونههای برجستهی شعر کلاسیک با محتوای نوین محسوب میشود. از آثار علمی و تحقیقیاش میتوان به کتاب سهجلدی «سبکشناسی» اشاره کرد که پژوهشی بنیادین در شناخت تطور زبان و ادب فارسی از قرون اولیه تا عصر حاضر است. همچنین، کتابهای «تاریخ احزاب سیاسی ایران» و «تاریخ مختصر احزاب ایران» بازتاب نگاه دقیق او به تحولات سیاسی معاصر کشور است. وی در نگارش «تاریخ ادبیات ایران» نیز کوشید تا با نگاهی علمی، تاریخ تحول شعر و نثر فارسی را بررسی کند، هرچند این اثر ناتمام ماند. افزون بر اینها، مجموعهی «مقالات بهار» شامل نوشتههای انتقادی، تاریخی و ادبی او در نشریات مختلف، بخشی از دیدگاههای فکری و فرهنگیاش را بازتاب میدهد. آثار بهار، چه در حوزهی شعر و چه در عرصهی پژوهش، گنجینهای پربار برای شناخت ادب و اندیشهی ایران در روزگار معاصر است.