$ 10

دربارهٔ کتاب

غزلی ازین دفتر

یک‌روز نیز ترکِ وطن داشت سرنوشت
بینِ دو سنگ، آب‌شدن داشت سرنوشت

در ظهرِ کوچ، صبحِ جدایی، شبِ فراق
دیدم هزار چنگ و دهن داشت سرنوشت

تنهایی و تپیدن و تسلیم و ترس بود
آن‌چه همیشه لایقِ من داشت سرنوشت

از سر نوشت قصه‌ی خاموشیِ مرا
آن‌روزها که میلِ سخن داشت سرنوشت

تا می‌رسد به خاطرِ بی‌دست‌وپای من
با من هوای مشت و یخن داشت سر نوشت

فراخوان