Search
Close this search box.
پخش ویدیو

ما را شرار عشق به  وضع عجیب سوخت

یعنی که هست و بود از آن یک لهیب سوخت

راحت  چو خواستیم دمی درپناه صبر

از دل خبر رسید که صبر و شکیب سوخت

می‌خواست رنگ  عقل شود  زیب این بنا

وین  شعله در نخست از این خانه زیب سوخت

تا خواست  شرح  عشق کند زیب دفتری

آتش گرفت خانه و کلک ادیب سوخت

بیمار درد عشق خلاصی از آن نیافت

کین تب امان نداد دوا و طبیب سوخت

هر نوبهار داد خبر از وصال دوست

ورنه خزان پار دل عندلیب سوخت

ما را خرد چو شیخ  اگر هم نصیب بود

برق جنون دوید  به ناگه نصیب سوخت

خاکش  یقین  به قهر برد باد  نیستی

آن‌کو طناب مهر ز مکر و فریب سوخت

آتش مزن به هیچ دل  ای سرفراز  بخت

بسیار دیده ایم  فراز  از نشیب سوخت

مستان کنار تربت بلخی به چنگ و نای

او را خبر کنید  چو روزی رقیب سوخت

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان