از این طرف به آن طرف پُل روانه ای
در زیر لب همیشه بخوانی ترانه ای
عمرت مثال رود به دریا رسیده است
باید عبور کرد به سمت کرانه ای
با آنکه هیچ گاه نشد دست ما بلند
تیرم روانه گشته به سوی نشانه ای
سرمایه را همیشه به نا اهل داده اند
دایم به فکر چیدن صد دام و دانه ای
دیوانه غرق گشت و فرو رفت زیر آب
با قایق قراضه ای در رودخانه ای