اورنگ هفتم: سروده‌ی تهماسبی خراسانی با دکلمه‌ی امین حسین‌زاده | عشق، ای دشمنِ قدیمی من

عشق، ای دشمنِ قدیمی من
بدترین هم‌دمِ صمیمی من

دغلِ خوش‌خرِ کمینه‌فروش
کولهٔ رنج عاشقان بر دوش

آمدی باز تا چه رای آری
کینهٔ تازه‌ای به جای آری؟

تا مجدد مرا زمین بزنی
نیشِ دیگر از آستین بزنی؟

از دل من نمانده جز اندوه
پرّه کاهی از آن صلابتِ کوه

گرچه بدنیّت و رفیق بدی
آمدی خوش، که خانه را بلدی

با چنین دشمنی و آزارت
مانده‌ام هم‌چنان گرفتارت

اعتیادی که ظاهراً دو سوست
دوست با خصم و دشمنی با دوست

عشق، ای فصل خوشه‌چینی من
آسمانی‌ترین زمینی من

آمدی خوش به هم‌زبانی من
گشته‌یی باز یار جانی من

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان