Search
Close this search box.
پخش ویدیو

ای کاش آغوش و شراب و آب و نان باشد

دنیا برایت بهتر از افغانستان باشد

گنجشک‌های بوسه‌ام را در یخن بگذار

تا از گزند باد و باران در امان باشد

در پیش رویت رفت از یادم… چه می‌گفتم

حاجت به گفتن نیست چیزی که عیان باشد

می‌آیی و چون لاله‌زاری داغ در داغم

گویی دلم نوروز دشت شادیان باشد

شاید خدا با خلق چشمان تو می‌خواهد

در این جهان چیزی رقیب آسمان باشد

با خاطرات ناخوش خود آرزو دارم

ای کاش با تو زندگانی مهربان باشد

ای کاش با تو زندگانی مثل سیبی در

دریاچه‌ای تا آخر دنیا روان باشد

بعد از جدایی با تعجب زندگی کردم

آدم نباید اینقدر هم سخت‌جان باشد

یک صفحه از هر قصه را کندم تو خوش داری

ابهام تلخی انتهای داستان باشد

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان