اورنگ هفتم: سروده‌ی شریح شیون با دکلمه‌ی نقیب‌الله خطیبی | کابل شبیه کودکی مرده در آغوشم

کابل شبیه کودکی مرده در آغوشم
هر روز سنگین می‌شود این بار بر دوشم

جایی برای ماندن این نعش می‌پالم
بیداریم خسته‌است و در خواب مغشوشم

بیداریم از سایه‌ی دیوار می‌ترسد
در خواب‌ها گاهی لباس رزم می‌پوشم

در خواب‌ها گاهی سوار رخشم و انگار
صحرا به صحرا در پی کین سیاووشم

در خوابِ ‌من مردان خونین‌جامه چیزی‌را
با لهجه‌ی بیگانه می‌خوانند در گوشم

در خواب‌هایم می‌کُشم زن‌های زیبا را
در کاسه‌ی سرهای‌شان هم آب می‌نوشم

در خواب‌هایم هیچ‌چیزی روی جایش نیست
در خواب دیدم که…مچم گشته فراموشم

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان