تلخ است اما اغلب اوقات شیرین است
عشق اختراعاش این تناقضهای رنگین است
چون آیهیی که سجده دارد، چشمهای تو
باری که بر دوش غزلها مانده سنگین است
عشق آن نبرد نابرابر هست، وقتی که –
چشمات جهانِ ساکت و قلبم فلسطین است
ژولیدهگیها علتاش عشق است، باور کن
صحرا لباساش از همین خاطر پر از چین است
این ماهیان حتی پس از مرگ عاشق آب اند
آن تشنگیِ بعدِ ماهیخوردن از این است