خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی، مشهور به عبید زاکانی، شاعر، نویسنده و طنزپرداز نامدار سده هشتم هجری قمری بود. او در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم هجری در یکی از روستاهای تابع قزوین زاده شد. شهرتش به «زاکانی» از آنجاست که خاندان او پس از مهاجرت در ناحیهی زاکان قروه درگزین ــ از توابع همدان امروزی ــ سکونت گزیدند.
عبید در جوانی برای دانشاندوزی راهی شیراز شد و در محضر استادان بزرگ پرورش یافت. پس از پایان تحصیل به زادگاهش قزوین بازگشت و تا پایان عمر در همانجا زیست. او شاعری خوشذوق و نکتهپرداز بود که ناملایمات روزگار، نابسامانیهای اجتماعی و ریاکاری حاکمان را در قالب طنز و هزل بازمینمود. از همین رو یکی از بزرگترین طنزپردازان ادب فارسی به شمار میرود و در کنار ایرج میرزا، برجستهترین طنزآفرینان تاریخ زبان فارسی دانسته شده است. برخی نیز او را «پدر طنز فارسی» لقب دادهاند.
از میان آثار او میتوان به رسالهی اخلاق الاشراف، ریشنامه، صد پند، رسالهی دلگشا، تعریفات ملا دو پیاز، رباعیات، ترجیعبندها و تضمینات، و نیز منظومههای موش و گربه و سنگتراش اشاره کرد. در این میان، منظومهی موش و گربه شهرتی فراگیر یافته است و نمونهای درخشان از نبوغ عبید در بهرهگیری از تمثیل و هزل برای بیان نقدهای اجتماعی به شمار میرود.
آگاهی از زندگی عبید زاکانی محدود و بیشتر بر پایهی روایتهای پراکندهی حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده، دولتشاه سمرقندی در تذکرةالشعرا و چند تذکرهنویس دیگر است. بنابر این منابع، عبید در روزگار خود بهسبب اشعار و رسائل یگانهاش شهرت یافت و از امرای وقت القاب و هدایایی دریافت میکرد. تاریخ درگذشت او دقیق روشن نیست؛ مستوفی و شماری دیگر آن را سال ۷۷۱ یا ۷۷۲ هجری قمری دانستهاند و برخی فاصلهی میان ۷۶۸ تا ۷۷۲ را ذکر کردهاند، اما مسلم است که پس از سال ۷۶۸ در قید حیات نبوده است. در مورد محل دفن او نیز اختلاف وجود دارد: گروهی اصفهان، برخی بغداد و روایتی دیگر ماهان کرمان را یاد کردهاند. با وجود این، جایگاه عبید در ادب فارسی مسلم و ممتاز است؛ او با زبان طنز نابسامانیهای جامعهی خویش را بازتاب داد و آثاری آفرید که همچنان از گرانبهاترین میراث طنز فارسی بهشمار میروند. نامگذاری بیست و دوم سنبله/شهریور بهعنوان روز بزرگداشت عبید زاکانی یادآور ارزش اندیشه و میراث ادبی اوست.