بیست و سوم سرطان/تیر، روز درگذشت علامه سید اسماعیل بلخی

Sayd-Ismail-Balkhi

سید اسماعیل بلخی در سال ۱۲۹۹ هجری خورشیدی در بلخاب از توابع ولایت سرپل دیده به جهان گشود. پس از درگذشت مادر، همراه خانواده‌اش به شهر مشهد مهاجرت کرد و در همان‌جا به تحصیل علوم دینی در حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد پرداخت. او که در خانواده‌ای روحانی رشد کرده بود، از همان سال‌های آغازین با ادبیات فارسی، حکمت، فقه، عرفان و علوم اسلامی آشنا شد و به‌سرعت در میان طلاب آن حوزه، به‌ویژه به‌سبب استعداد درخشان و نگاه انتقادی‌اش، شناخته شد.

در حوزه‌ی مشهد، بلخی نه‌تنها در علوم شرعی و معارف اسلامی تبحر یافت، بلکه به مطالعه‌ی تاریخ ملت‌ها، نهضت‌های اسلامی و نظریات نو در علوم طبیعی و فلسفی نیز پرداخت. او در جمع طلاب به‌روشنی از آزادی، عدالت، استقلال و مبارزه با استعمار سخن می‌گفت و به تدریج در میان شاگردان حوزه، به عنوان سخنران و منتقد اجتماعی شناخته شد. حضور او در تجمع‌های اعتراضی، به‌ویژه در مسجد گوهرشاد، و مشارکت در قیام خونین ۱۳۱۴ هجری خورشیدی مردم مشهد، از نخستین جلوه‌های فعالیت سیاسی‌اش بود.

با بازگشت به افغانستان، بلخی فعالیت سیاسی خود را علیه سلطنت محمدظاهرشاه گسترش داد. در سال ۱۳۲۹ هجری خورشیدی به اتهام تلاش برای تشکیل هسته‌ی سیاسی، بازداشت و زندانی شد. او در مجموع نزدیک به پانزده سال را در زندان گذراند. این سال‌ها، اگرچه با محرومیت و فشار همراه بود، اما به فرصتی برای تمرکز بر شعر، تفکر و نگارش بدل شد. در همین سال‌ها، هزاران بیت شعر در قالب‌های گوناگون سرود که دربردارنده‌ی مضامین عرفانی، اجتماعی، اخلاقی و سیاسی بودند. در میان این اشعار، بسیاری از آن‌ها با لحن انتقادی و اعتراضی، به‌صورت مخفی یا شفاهی در میان مردم دست‌به‌دست می‌شدند و جایگاه بلخی را به‌عنوان یکی از پایه‌گذاران شعر مقاومت و پایداری در افغانستان تثبیت کردند.

پس از آزادی، سفرهایی به برخی از ولایات کشور انجام داد و هم‌چنان به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی ادامه داد. از جمله میراث‌های ادبی او، دیوان شعری با حدود پنج‌هزار بیت بارها به چاپ رسیده است. افزون بر آن، اشعار پراکنده و سخنرانی‌های فرهنگی و سیاسی او نیز در حافظه‌ی شفاهی مردم و مطبوعات به‌جا مانده‌اند.

سید اسماعیل بلخی در شامگاه بیست‌وسوم سرطان/تیر سال ۱۳۴۷ هجری خورشیدی، پس از بستری‌شدن در بیمارستان علی‌آباد کابل، به‌گونه‌ای مشکوک درگذشت. پیکرش با احترام در میان همراهان و شاگردانش تشییع شد و خاطره‌ی او در تاریخ سیاسی و ادبی افغانستان همچنان زنده مانده است.

روانش شاد و یادش انوشه باد!

 

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان