سلیمان دیدار شفیعی در ۲۹ ثور/اردیبهشت سال ۱۳۵۹ هجری خورشیدی در شهر کابل چشم به جهان گشود. او با پرورش در خانوادهای فرهنگی و روشنفکر، از نوجوانی به شعر و ادبیات علاقهمند شد و با ورود به دانشگاه، به فعالیتهای فرهنگی و رسانهای پرداخت.
او مکتب را در زادگاهش به پایان رساند و تحصیلات عالی خود را در دانشکدهی روزنامهنگاری دانشگاه کابل آغاز کرد. در جریان دوران دانشجویی، به عنوان عضو هیئت تحریر و ویراستار نخستین گاهنامهی دانشکدهی روزنامهنگاری فعالیت داشت و سپس با هفتهنامهی «آغاز» در کابل همکاری کرد. افزون بر آن، به عضویت انجمن قلم افغانستان درآمد و به عنوان دبیر فرهنگی انجمن پرستوهای مهاجر در دانمارک و دبیر فرهنگی ائتلاف سازمانهای دموکراتیک نیز ایفای نقش کرده است.
پس از فراغت از دانشگاه، دورهی کارشناسی ارشد خود را در رشتهی مدیریت بازرگانی در دانشگاه خصوصی کاردان به پایان رساند. سلیمان دیدار در قالبهای گوناگون شعری طبعآزمایی کرد، اما بیشتر به عنوان ترانهسرایی شناخته شد که آثارش بازتاب رنجها، آرزوها و مبارزات زنان افغانستان است. تمرکز او بر دفاع از حقوق زنان و عدالت جنسیتی، ویژگی برجستهی ترانههایش بود. در سال ۱۳۹۳ هجری خورشیدی، ترانهی «بانوی آتشنشین» او از سوی جشنوارهی سالانهی رومی به عنوان بهترین ترانه شناخته شد و در سال ۱۴۰۲ هجری خورشیدی نیز نهاد فرهنگی سهبعد و رسانهی طوطی در ایالات متحدهی امریکا از فعالیتهای او با اهدای لوح تقدیر تجلیل کرد.
افزون بر فعالیتهای فرهنگی، سلیمان دیدار آموزشهای تخصصی در زمینههای مبارزه با فساد، پولشویی و تمویل تروریزم را از نهادهای معتبر بینالمللی دریافت کرد و بخش عمدهای از زندگی حرفهای خود را به این حوزهها اختصاص داد. او به عنوان عضو ارشد و سرپرست واحد اطلاعات مالی افغانستان، عضو کمیسیون تدوین و اصلاح فصول مرتبط با مبارزه با فساد، پولشویی و تمویل تروریزم در کُد جزای افغانستان، و عضو کمیسیون ارزیابی خودی ادارهی عالی مبارزه با فساد ایفای وظیفه کرد. به پاس این دستاوردها، در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ هجری خورشیدی، از سوی برنامهی بینالمللی رهبران جوان به عنوان یکی از رهبران جوان برجسته شناخته شد.
با سقوط نظام جمهوری افغانستان در پانزدهم اسد/مرداد سال ۱۴۰۰ هجری خورشیدی، سلیمان دیدار شفیعی همچون هزاران تن از فرهیختگان و فعالان فرهنگی کشور، ناگزیر به ترک وطن شد و زندگی در تبعید را برگزید. او همچنان به فعالیتهای ادبی، فرهنگی و اجتماعی خویش در مهاجرت ادامه میدهد.