محمد رفیع جنید در ۲۸ عقرب/آبان سال ۱۳۵۵ هجری خورشیدی در شهر هرات زاده شد. دوران کودکی او با سالهای دشوار جنگ و مهاجرت همزمان بود و از همان سالهای نخست زندگی ناگزیر به آوارگی شد. بخش عمدهای از جوانیاش را در مهاجرت گذراند و این تجربه، بعدها به یکی از درونمایههای اصلی آثار ادبی او بدل گردید.
آموزشهای ابتدایی و متوسطه را در ایران ادامه داد و در شهر مشهد تا مقطع دیپلم درس خواند. فضای فرهنگی و اجتماعی مهاجران هموطنش در مشهد، تأثیری عمیق بر شکلگیری ذهنیت ادبی و هنری او گذاشت. در همین سالها با محافل ادبی مهاجران آشنا شد و بهتدریج به شعر و نوشتن روی آورد.
جنید از شاعران و نویسندگان نسل پس از جنگ افغانستان است که در آثارش، پیوندی میان درد آوارگی و جستوجوی هویت انسانی برقرار کرده است. او سرودن شعر را بهطور جدی از دوران اقامت در مشهد آغاز کرد و در کنار شماری از شاعران و نویسندگان مهاجر ـ از جمله محمد رمضانی فرخانی، خسرو نوربخش و علی سیران ـ نشستهای ادبی مشترک و همکاریهای فرهنگی متعددی داشت. از همین رهگذر با مجلهٔ «درّ دری» همکاری کرد و در برنامههای فرهنگی جامعهٔ افغانستانیهای مقیم مشهد حضوری فعال داشت.
نخستین مجموعهٔ شعر او با عنوان سنگهای آتشزنه در سال ۱۳۷۷ هجری خورشیدی منتشر شد؛ مجموعهای که درونمایههای میهنی و شور بازگشت به وطن را بازتاب میداد. دومین اثر او، مجموعهٔ ها (۱۳۸۵)، نشانهای از دگرگونی در زبان و نگاه شاعر بود و به قلمروی تأملات فلسفی و درونیتر گام میگذاشت. رمان بیراوی (۱۳۹۰) نیز تلاشی برای بازنمایی زیست انسان در تبعید و گسستهای هویتی اوست. در کنار این آثار، جنید مجموعهٔ شعر جرینگست، مجموعهٔ داستان دست بیسرنوشت و مجموعهٔ مقالاتی در زمینهٔ ادبیات پیشرو فارسی را نیز آمادهٔ چاپ دارد.
در شعر محمد رفیع جنید، زبان از سطح توصیف صرف فراتر میرود و به ابزاری برای تفکر بدل میشود. او از تصویر و ایهام برای کشف معناهای تازه بهره میگیرد و در عین صداقت زبانی، به ترکیب تجربهٔ شخصی با دغدغههای جمعی میپردازد. درونمایههای مسلط در شعر او، مفهوم تبعید، زمان، غربت و نسبت انسان با سرنوشت است؛ مفاهیمی که با لحنی تأملبرانگیز و بیانی زبانی نو بازآفرینی میشوند.
محمد رفیع جنید اکنون در ایالات متحدهٔ امریکا اقامت دارد و همچنان در عرصهٔ شعر، پژوهش و فعالیتهای فرهنگی فعال است. او از چهرههای شاخص نسل نوی شاعران مهاجر افغانستان بهشمار میرود و سهمی ماندگار در شکلگیری زبان و اندیشهٔ ادبی مهاجرت در ادبیات معاصر فارسی دارد.






