بیست و هفتم سرطان/تیر، روز بزرگداشت ناصر خُسرو بلخی

Hakim-naser-Khusraw-Balkhi

ناصرخسرو قبادیانی بلخی، در حدود سال ۳۹۴ هجری قمری در قبادیان بلخ دیده به جهان گشود. خانواده‌اش از طبقه دیوان‌سالار و فرهیخته بودند و از همان کودکی بستر مناسب برای آموزش و پرورش فکری او فراهم شد.

ناصرخسرو در نوجوانی و جوانی علوم مختلفی همچون قرآن، حدیث، فقه، منطق، فلسفه، نجوم، طب، ریاضیات و ادبیات عربی و فارسی را آموخت. استعداد بی‌نظیر و ذهن وقادش باعث شد که به‌زودی در دستگاه حکومت غزنویان و سپس سلجوقیان به عنوان دبیر و منشی پذیرفته شود. او مدت طولانی از نعمت‌ها و آسایش دربار برخوردار بود، اما در میانه‌ی زندگی دگرگونی شگرفی در درونش رخ داد.

شبی در چهل‌سالگی، رؤیایی شگفت‌انگیز مسیر زندگی او را دگرگون کرد. در آن خواب، ندایی شنید که او را به سوی حقیقت فرا می‌خواند. این رؤیا بیدارباشی روحی شد و او تصمیم گرفت راهی سفر شود؛ سفری که نه تنها جغرافیای جهان اسلام، بلکه درون خود او را نیز درنوردید. ناصرخسرو به مکه، مدینه، بیت‌المقدس، دمشق، حلب، طرابلس، و در نهایت قاهره رفت. هفت سال در این سفر بود و تجربه‌های ارزشمندی اندوخت.

در مصر، که در آن دوران تحت فرمانروایی فاطمیان قرار داشت، ناصرخسرو با آموزه‌های اسماعیلیه آشنا شد و آن را با جان و دل پذیرفت. به سبب هوش و دانش عمیقش، از سوی امام فاطمی، مستنصر بالله، به عنوان “حجت خراسان” منصوب شد. این عنوان دینی و معنوی، مسئولیت دعوت مردم به تفکر اسماعیلی را به او واگذار می‌کرد.

پس از بازگشت به خراسان، ناصرخسرو با مخالفت شدید روحانیون و حاکمان محلی مواجه شد. فشارها و تهدیدها او را ناگزیر ساخت تا به کوهستان‌های بدخشان پناه ببرد و در دره‌ای به نام یمگان اقامت گزیند. سال‌های پایانی عمر خود را در تبعید و انزوا گذراند، اما این دوره، از نظر معنوی و فکری، پربارترین دوران زندگی او بود.

ناصرخسرو آثار متعددی از خود به یادگار گذاشت که برخی از آن‌ها در حوزه‌ی ادبیات، برخی فلسفه و کلام، و برخی دینی و عرفانی هستند. از مهم‌ترین آثار او می‌توان به سفرنامه (که شرح دقیق سفر هفت‌ساله‌اش است)، دیوان اشعار، زادالمسافرین، روشنایی‌نامه، جامع‌الحکمتین و گشایش و رهایی اشاره کرد. اشعار ناصر، سرشار از حکمت، پرسش‌های فلسفی، پندهای اخلاقی و نقدهای تند علیه دنیاپرستی و جهل‌اند.

زبان شعری او، فصیح، پرمایه و استوار است. او به جای مدح شاهان، به ستایش علم و عقل و جست‌وجوی حقیقت پرداخته و به انسان معاصر خود، دعوت به بیداری، خردورزی و معنویت کرده است. ناصرخسرو شاعر حکیم، متفکر آزاده، و مصلحی دلسوز بود که درد جامعه را با زبان دین و فلسفه بازگو می‌کرد.

ناصرخسرو در حدود سال ۴۸۱ هجری قمری در یمگان درگذشت. آرامگاه او در همان‌جا قرار دارد و تا امروز زیارتگاه دوستداران حکمت، عرفان و ادب فارسی است. او نه تنها به عنوان یک شاعر، بلکه به عنوان نمادی از بیداری فکری و اخلاقی در تاریخ تمدن اسلامی شناخته می‌شود.

بیست و هفتم سرطان/تیر به گرامیداشت این شاعر، فیلسوف، و جهانگرد بزرگ زبان فارسی اختصاص دارد و به عنوان روز بزرگداشت ناصر خسرو بلخی در کشورهای فارسی‌زبان به ویژه افغانستان، تاجیکستان و ایران تجیل می‌شود.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان