بیست و پنجم ثور/اردیبهشت، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

حکیم ابوالقاسم فردوسی

ابوالقاسم فردوسی، ملقب به حکیم سخن، شاعر حماسه‌سرای پارسی‌گو و سراینده‌ی شاهنامه، در سال ۳۲۹ هجری در یک خانوادۀ دهقان‌نژاد خراسانی، در طوس از توابع خراسان چشم به جهان گشود. حکیم طوس خودش را نیز «دهقان‌نژاد» گفته است، زیرا در دورۀ او، پارسیان از سمرقند و بخارا تا ری و بغداد، زمین‌داران بزرگ در فلات ایران‌زمین بودند. به همین دلیل پارسی‌زبانان را گاهی برخی اقوام دیگر «دهقان» یا «دهگان» نیز می‌نامیدند.

فردوسی در روزگاری زیست که زبان پارسی پس از قرن‌ها سکوت و سرکوب، نیاز به احیا و تثبیت داشت. سلطه‌ی فرهنگی و زبانی خلافت عباسی، خاطره‌ی تاریخی حوزه‌ی زبان پارسی را در معرض فراموشی قرار داده بود و زبان پارسی را در حاشیه نگاه می‌داشت. در چنین شرایطی، فردوسی آگاهانه رسالتی فرهنگی و هویتی بر دوش گرفت تا با گردآوری و بازسرایی روایت‌های تاریخی و بومی، زبان و فرهنگ کهن حوزه‌ی پارسی را در برابر زوال و تحریف حفظ کند. او با بهره‌گیری از منابع کهن مانند شاهنامه‌ی منثور ابومنصوری، روایت‌های اوستایی و سنت‌های گفتاری مردم خراسان، اثری بی‌همتا در ادبیات پارسی آفرید.

فردوسی بیش از سی سال از عمر خود را به سرایش شاهنامه اختصاص داد؛ منظومه‌ای سترگ و ماندگار، در قالب مثنوی و مشتمل بر حدود شصت‌هزار بیت، که نه تنها بزرگ‌ترین اثر حماسی زبان پارسی است، بلکه یکی از بلندترین منظومه‌های جهان در طول تاریخ ادبیات به شمار می‌رود. شاهنامه تنها اثری ادبی نیست، بلکه یک بن‌مایه‌ی زبانی، تاریخی، اسطوره‌شناسانه و فرهنگی است که جایگاه ایران را در حافظه‌ی جهانی تثبیت کرده است. فردوسی با زبان استوار و پارسی‌سره، نه‌تنها اسطوره‌ها و تاریخ ایران‌زمین را زنده کرد، بلکه زبان پارسی را از نابودی نجات داد و به همین سبب، در پایان شاهنامه با سرفرازی سرود: «بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی».

شاهنامه از منظرهای گوناگون دارای ارزشی بی‌بدیل است. از لحاظ ادبی، قله‌ای در سبک حماسی پارسی و الگوی تمام‌عیار وزن و زبان در شعر روایی است؛ از منظر تاریخی، بازتاب‌دهنده‌ی حافظه‌ی اساطیری و هویتی در طول سده‌هاست؛ و از جنبه‌ی فرهنگی و جامعه‌شناختی، شاهنامه تصویری از آرمان‌های اخلاقی، خردگرایی، دادگستری، پهلوانی، وفاداری و هویت‌خواهی را ترسیم می‌کند. این اثر بزرگ نه‌تنها در جهان پارسی‌زبان، بلکه در عرصه‌ی جهانی، هم‌سنگ با ایلیاد و ادیسه‌ی هومر، انه‌ایدِ ویرژیل و شاهنامه‌ی گیلمش جای گرفته است و تأثیر آن بر ادبیات، هنر و تفکر ایران‌زمین و ملت‌های مجاور انکارناپذیر است.

ابوالقاسم فردوسی پس از عمری سرشار از رنج، خِرد، آگاهی و وفاداری به زبان و ملت خود، در حدود سال ۴۱۶ هجری قمری برابر با ۱۰۲۵ میلادی، در سن بیش از هشتاد سالگی چشم از جهان فروبست. پیکر او در باغ شخصی‌اش در طوس به خاک سپرده شد؛ همان جایی که امروزه آرامگاه باشکوه او، با الهام از معماری هخامنشی، به یکی از نمادهای فرهنگی جهان تبدیل شده است. این مکان تنها زیارتگاه یک شاعر نیست، بلکه حرم هویت یک ملت است.

روز بیست‌وپنجم اسفند/حوت به عنوان روز پایان سرایش شاهنامه شناخته می‌شود. این مناسبت در سال‌های ۲۰۱۰–۲۰۱۱ میلادی، به پیشنهاد بنیاد فردوسی، در یونسکو به ثبت جهانی رسید و به عنوان هزاره‌ی شاهنامه، در کشورهای مختلف با برنامه‌های فرهنگی و علمی گسترده گرامی داشته شد. همچنین روز بیست‌وپنجم اردیبهشت/ثور، به عنوان روز بزرگداشت فردوسی نام‌گذاری شده است. در این روز، همایش‌ها، بزرگداشت‌ها و برنامه‌های فرهنگی برای پاس‌داشت مقام او برگزار می‌شود.

فردوسی را نمی‌توان تنها یک شاعر نامید؛ او نگهبان فرهنگ، پاسدار زبان، حافظ تاریخ، آموزگار خرد و دانایی است. اگر زبان پارسی امروز در گستره‌ای از آسیا تا اروپا زنده مانده و به شکوه و قدرت سخن می‌گوید، بی‌تردید یکی از اصلی‌ترین دلایل آن، سراینده‌ی سترگ شاهنامه است. میراث او نه تنها در شعر، بلکه در جان و اندیشه‌ی ملت‌ها جاری است. فردوسی با شاهنامه‌اش، بنای استواری از هویت، اخلاق و تاریخ ساخت که تا همیشه در بلندای فرهنگ انسانی باقی خواهد ماند.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان