هاشم شایق افندی در سال ۱۲۶۴ هجری خورشیدی در شهر مرغیلان (مرغینان) استان فرغانه ازبکستان دیده به جهان گشود. پدرش داملا محمد یعقوب مخلص از علمای شناختهشده منطقه بود و نقش مهمی در تربیت دینی و فکری فرزند خود ایفا کرد.
وی در دوران نوجوانی به همراه خانوادهاش به بخارا مهاجرت کرد؛ شهری که در آن زمان از مراکز مهم دینی و فرهنگی جهان اسلام به شمار میرفت. در بخارا، شایق آموزشهای ابتدایی را به پایان رساند و قرآن کریم را حفظ کرد. سپس در مدارس مشهور این شهر، از جمله مدرسه میر عرب، به فراگیری علوم اسلامی، ادبیات، فلسفه و منطق پرداخت و بهزودی در حلقهٔ نخبگان علمی بخارا جای گرفت.
در سال ۱۲۸۹ هجری خورشیدی و در اوج جنبش فکری “جدیدیه”، به دعوت این جریان اصلاحطلب، برای ادامۀ تحصیل به ترکیه اعزام شد. شایق حدود ده سال در محافل علمی استانبول به تحصیل و تحقیق پرداخت و با جریانهای فکری نوگرایانه آشنا گردید. پس از بازگشت به وطن از طریق قفقاز، با کولهباری از دانش و تجربه، به فعالیتهای علمی و سیاسی روی آورد.
شایق افندی از اعضای شاخص جناح معتدل جدیدها بود. در دوران جمهوری بخارا، که پس از فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری شکل گرفته بود، وی به عنوان وزیر امور خارجه و همچنین سرپرست وزارت معارف ایفای وظیفه کرد. در سال ۱۲۹۹ هجری خورشیدی به عنوان وزیر مختار و سفیر کبیر جمهوری بخارا در کابل منصوب گردید.
پس از سقوط جمهوری بخارا بهدست بلشویکها و اشغال آن توسط ارتش سرخ، آقای شایق در اعتراض به تجاوز شوروی به سرزمینش، از مقام سفارت استعفا داد و تصمیم گرفت به ترکیه برود؛ اما دولت افغانستان با درک جایگاه علمی و شخصیت برجستهٔ او، زمینهی سکونتش را در کابل فراهم کرد. بدینترتیب، افغانستان دومین وطن آقای شایق شد؛ وطنی که در آن، فعالیتهای علمی، فرهنگی و معنوی خود را با شوری تازه پی گرفت.
شایق افندی نهفقط یک سیاستمدار و دیپلمات، بلکه عالمی جامعالاطراف بود. وی در حوزههای مختلفی همچون علوم دینی، فلسفه، روانشناسی، تعلیم و تربیت، تاریخ، نقد ادبی، و شعر فعالیت داشت. تسلط او بر زبانهای فارسی، ترکی، عربی و آشناییاش با زبان روسی، دریچههایی به روی فرهنگها و متون گوناگون گشود.
یکی از خدمات بزرگ وی به فرهنگ و ادب منطقه، بنیانگذاری مراسم سالانۀ «عرس بیدل» در کابل بود. او از نخستین کسانی بود که در فضای رسمی و علمی افغانستان، به معرفی عمیق میرزا عبدالقادر بیدل و سبک هندی پرداخت و نقش مهمی در ترویج مکتب بیدل در میان اهل ذوق داشت.
آقای شایق مجموعهای گرانبها از آثار علمی و ادبی را از قفقاز به بخارا و سپس به کابل منتقل کرد که از جمله میتوان به نسخههای خطی کمیاب مانند: «دیوان لغاتالترک» اثر محمود کاشغری، کتاب حماسی «دده قورقوت» و مجموعههای تحقیقی از «تدقیقات ملی» اشاره کرد.
او همچنین در توسعهٔ آموزشوپرورش افغانستان، تربیت نسل نو از دانشآموختگان، و نگارش آثار علمی نقش مؤثری ایفا کرد و با دانشمندان و شاعران بزرگی چون استاد خلیلالله خلیلی در ارتباط بود.
شخصیت استاد شایق ترکیبی بود از ایمان، خرد، ادب، و تجربهٔ سیاسی. وی نهتنها در جایگاه استاد و شاعر، بلکه بهمثابه پلی میان فرهنگها و حلقهای میان شرق و غرب، سنت و تجدد، ایفای نقش کرد. زندگیاش گواهی بود بر پیوند علم و عمل، عرفان و عقلانیت، هجرت و خدمت.
هاشم شایق افندی روز ۲۵ سنبله/شهریور سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی در اثر بیماری کبدی و فشار خون چشم از جهان بست و در مقبرۀ «قول آبچکان» واقع در کوه آسمایی کابل به خاک سپرده شد.
هاشم شایق افندی از جمله نادر مردانی بود که با وجود کوچ اجباری از وطن، در غربت، وطن تازهای ساخت و در آن خوش درخشید. او را باید از بنیانگذاران نوزایی فرهنگی در افغانستان دانست؛ مردی که در سایهٔ علم، ادب و معنویت، چراغی برای آیندگان افروخت.