سلطانسالار عزیزپور در ۲۵ میزان/مهر ۱۳۳۷ خورشیدی، در روستای ملاخیل، شهرستان بازارکِ استان پنجشیر به دنیا آمد. او در خانوادهای فرهنگی و اهل مطالعه پرورش یافت؛ پدرش، عبدالرئوف، افسر نظامی و دلباختهی ادب و فرهنگ بود و پدربزرگش، ملا میرانشاه پنجشیری، از علمای فرزانه و اهل دانش زمان خود بود.
سلطانسالار، نخستین آموزشهای دینی را نزد بیبی حاتون در هرات آموخت و سپس در مکتب موفق هرات، مکتب شاهدوشمشیره و دبیرستان امانی (لیسهی نجات) کابل به آموزش پرداخت. در سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی وارد دانشکدهی داروسازی دانشگاه کابل شد، اما فضای پرالتهاب سیاسی آن سالها، مسیر زندگیاش را دگرگون ساخت.
سالار عزیزپور در دوران نوجوانی به شعر و سیاست علاقهمند شد و به محافل فکری چپگرایانه راه یافت. در گروههایی چون «اخگر»، «سرخا» و «ساما» به فعالیت پرداخت. تأثیرپذیری او از آرمانهای عدالتخواهانه، بعدها در شعر و نوشتههایش نمایان شد. نخستین سرودههایش را در همان سالها نوشت و با تشویق استاد واصف باختری، دلگرم به راه خود ادامه داد. نخستین دفتر شعرش را با عنوان «آخرین وخشور» در بهار ۱۳۸۴ هجری خورشیدی منتشر ساخت.
پس از کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ هجری خورشیدی و آغاز حاکمیت حزب دموکراتیک خلق، تحت تعقیب قرار گرفت و ناگزیر در سال ۱۳۶۲ هجری خورشیدی افغانستان را ترک و به پاکستان مهاجر شد. در پیشاور، به آموزش در دبیرستان استقلال پرداخت. در آن سالها با مطالعهی آثار مارکس، نیچه، هابرماس و سارتر، مواضع فکریاش را بازنگری کرد و از بسیاری از جریانهای سیاسی زمان خود فاصله گرفت.
در سال ۱۳۶۸ هجری خورشیدی به آلمان پناهنده شد و در شهر مونیخ ساکن گردید. در آنجا به نگارش مقالات سیاسی و فرهنگی پرداخت و سردبیری ماهنامههای «رستاخیز» و «رودکی» را بر عهده گرفت. همچنین با رسانههایی چون نشریهی «امید»، «کیهان»، «نقد و آرمان»، «روشنی»، «کاوه»، رادیو «زن» در سویدن و «رادیو دری» در مشهد همکاری داشت.
در سالهای ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ هجری خورشیدی به افغانستان بازگشت و بهعنوان سخنگو و مسئول فرهنگی و مطبوعاتی کابل بانک فعالیت کرد.
شعرهای سالار عزیزپور، تجربهی تبعید، درد تاریخ، آگاهی اجتماعی و ریشههای هویتی را در خود نهفته دارد. در شعر معروفش با عنوان «هفت نسلم»، شور تبعید، فریاد اعتراض، و پیوندی عمیق با میراث فرهنگی و تاریخیاش، هنرمندانه با زبان امروز درآمیخته است.
سالار عزیزپور از سال ۱۳۸۴ هجری خورشیدی تا کنون آثار متعددی در زمینهی شعر، زبانشناسی و نقد ادبی بهچاپ رسانده است که شامل: آخرین وخشور (۱۳۸۴ – هلند)، خاکستر صدا (۱۳۸۶ – هلند)، بر تن تنای تن (۱۳۸۸ – کابل)، یکدست بیصدا (۱۳۹۱ – هلند)، زندگی صبح قشنگیست (۱۳۹۲ – هلند، نسخهی الکترونیکی)، مسعود در آیینهی شعر (۱۳۸۲ – دهلی) در حوزهی شعر و پارسیستیزی در افغانستان (۱۳۷۹ – پیشاور)، از زبان تا ادب پارسی (۱۳۸۰ – مونیخ)، پژوهشی در گسترهی رَبان (۱۳۸۴ – هلند)، جدال بر سر واژهها (۱۳۹۲ – هلند)، جستارها و نوشتارها (۱۳۷۹ – دهلی)، پنجشیر در آیینهی فرهنگ (۱۳۸۷ – هلند)، روایتی از ما در حدیث دیگران (۱۳۸۷ – هلند)، ادبیات معاصر افغانستان به روایت دیگر (۱۳۸۹ – کابل)، پسا باختری (۱۳۹۲ – هلند، نسخهی الکترونیکی) و پنجرههای ناگشوده (۱۴۰۲ – هلند) در زمینهی زبانشناسی و نقد ادبی و رمان روایتی از رؤیاها تا گزارش صفر (۱۴۰۱ – هلند).