فریدالدین ابوحامد محمد عطّار نیشاپوری، مشهور به شیخ عطّار نیشاپوری، یکی از بلندپایهترین چهرههای ادب، عرفان و حکمت است که در حدود سال ۵۴۰ هجری قمری در نیشاپور، از کانونهای مهم فرهنگی و معنوی خراسان، دیده به جهان گشود. پدرش از عطاران نیشاپور بود و خود او نیز سالها در داروخانهی پدر فعالیت میکرد و به همین سبب، لقب «عطّار» را یافت. عطّار بر این باور بود که میتوان در دل همین پیشهی ظاهراً مادی، سلوک معنوی را پی گرفت و در پناه کار خالص، از مدح شاهان و آلودگی درباری در امان ماند.
عطّار نیشاپوری عارف و شاعری ژرفاندیش بود که آثارش، تلفیقی از سلوک عرفانی، حکمت عملی، و زبان شاعرانه است. او در شمار نخستین کسانی است که ساختار منسجم مراحل سلوک عرفانی را بهگونهای نمادین و تمثیلی در قالب شعر تبیین کرد. در اثر نامآورش، منطقالطیر، داستان سیمرغ و پرندگان را بستر شرح هفت مرحله از مراحل عرفانی قرار داد که بعدها به «هفت وادی عشق» مشهور شد:
۱. طلب – آغاز جستجوی حقیقت
۲. عشق – گام نهادن بیدرنگ در مسیر وصال
۳. معرفت – شناخت مقصود بر اساس ظرفیت درونی
۴. استغنا – بینیازی از غیر حق
۵. توحید – مشاهدهی یگانگی در هستی
۶. حیرت – آگاهی از ناتوانی عقل در درک کامل حقیقت
۷. فنا – گذر از خود و رسیدن به بقاء در حق
عطّار در کنار منطقالطیر، آثار ارزشمند دیگری نیز به نظم و نثر پدید آورد که از آن جملهاند:
«تذکرةالاولیاء، مصیبتنامه، الهینامه، اسرارنامه، خسرونامه، پندنامه، مختارنامه، جواهرنامه، مظهرة العجایب».
در این آثار، موضوعاتی چون سلوک باطنی، زهد، حکمت عملی، شور عارفانه، و اخلاق دینی بهشکلی بدیع و مؤثر بیان شدهاند.
آثار و اندیشههای عطّار تأثیر ژرفی بر ادب و عرفان فارسی نهادهاند. مولانا جلالالدین محمد بلخی آشکارا از او تأثیر پذیرفته و در مثنوی معنوی از عطّار با احترام یاد کرده است:
هفت شهر عشق را عطّار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
محمود شبستری، صائب تبریزی، و بسیاری از شاعران و متفکران صوفی پس از او، عطّار را به عنوان یکی از ستونهای عرفان نگریستهاند.
سرانجام، این عارف شوریده در سال ۶۱۸ هجری قمری در زادگاهش نیشاپور درگذشت. بنابر برخی روایات، او در جریان حمله مغولان به شهادت رسید. آرامگاه عطّار در نیشاپور، امروزه زیارتگاه اهل معرفت، پژوهشگران، و دوستداران ادب و عرفان است.