ابوسعید ابوالخیر در ۲۱ قوس/آذر سال ۳۴۶ هجری خورشیدی در مهینه، شهری میان ابیورد و سرخس خراسان متولد شد. او سالها در مرو و سرخس فقه و حدیث آموخت، اما پس از آن به تصوف روی آورد و در نزد شیخ ابوالفضل سرخسی و ابوالعباس قصاب آملی به تعلیمات صوفیانه پرداخته و به زهد و ریاضت پرداخت. وی بعدها به نیشاپور رفت، جایی که با مخالفتهای اولیه علمای آنجا روبهرو شد، اما بهزودی مخالفان او به پیروانش تبدیل شدند.
شیخ ابوسعید ابوالخیر، عارف و شاعر برجسته سده چهارم و پنجم هجری، نقش بسیار مهمی در تاریخ عرفان اسلامی و شعر فارسی ایفا کرده است. او در میان بزرگان عرفانی به ویژه در کنار شخصیتهایی چون منصور حلاج، بایزید بسطامی و ابوالحسن خرقانی جایگاه ویژه دارد. نام او با عرفان و شعر بهطور عمیقی پیوند خورده است. وی بیشتر به عنوان یک معلم و مروج عرفان عملی شناخته میشود که آثاری از اندیشههای عرفانیاش باقی مانده است.
شیخ ابوسعید در زندگیاش تأثیر عمیقی بر شاعران و عرفا گذاشت. او در شعر رباعی نوآوریهایی داشت که آن را به یکی از مهمترین اشکال شعر عرفانی تبدیل کرد. در این نوع شعر، او مفاهیم عرفانی و انسانی را با بهرهگیری از زبان ساده و قابل فهم بیان میکرد، بهویژه عشق الهی و وحدت وجود. برخی از اشعار او در مورد عشق و درد روحانی در میان مشهورترین اشعار عرفانی فارسی قرار دارند.
ابوسعید ابوالخیر همچنین در دیداری مشهور با ابوعلی سینای بلخی، گفته بود: “هر چه من میدانم، او میبیند.” این جمله نشاندهنده عمق معرفت و آگاهی او از ابعاد روحانی و عرفانی است که در مسیر تصوف قرار داشت.
ابوالخیر اگرچه در دوران زندگیاش مورد حملات و انتقادهای علمای خشکمذهب قرار گرفت، اما او همچنان به راه خود ادامه داد و آموزههایش تاثیرات بزرگی بر تاریخ عرفان اسلامی و شعر فارسی بجا گذاشت.
ابوسعید سرانجام در ۲۲ جدی/دی سال ۴۲۷ هجری خورشیدی در زادگاهش چشم از جهان بست.
روانش شاد و یادش گرامی باد!