محمداعظم رهنورد زریاب در سوم سنبله/شهریور ۱۳۲۳ هجری خورشیدی در منطقه ریکاخانه شهر کابل زاده شد. پدرش از اهالی غزنی و مادرش از شهر کندز بود. رهنورد زریاب آموزشهای اولیه را در مکتب حبیبیه کابل به پایان رساند و سپس برای آموزش روزنامهنگاری به دانشگاه کابل رفت و پس از پایان دوره کارشناسی با استفاده از بورسیه تحصیلی به بریتانیا رفت و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه ویلز جنوبی در بخش روزنامهنگاری به فرجام رسانید.
رهنورد زریاب از سال ۱۳۵۱ تا ۱۳۶۱ هجری خورشیدی، برای ده سال مشغول کار و مدیریت مجلهها، روزنامه و نشریههای مختلف از جمله روزنامه اصلاح، انیس و دو مجله انگلیسی زبان و همچنین مدیر و رئیس بخشهای مختلف وزارت اطلاعات و فرهنگ بود. او در ۱۳۵۳ هجری خورشیدی با اسپوژمی زریاب ازدواج کرد و در سال ۱۳۵۸ هجری خورشیدی برای مدتی در زندان پلچرخی زندانی شد. او در سال 1363 با کنارهگیری از ریاست هنر و فرهنگ وزارت اطلاعات و فرهنگ،دبیر داستاننویسی اتحادیه نویسندگان افغانستان شد و پنج سال پس از آن به عنوان نامزد غیر حزبی رییس این اتحادیه برگزیده شد.
رهنورد زریاب در دههی هفتاد هجریخورشیدی، به فرانسه مهاجرت کرد و پس از ده سال با فروپاشی طالبان، بنا به درخواست حکومت وقت به افغانستان بازگشت و مدتی به عنوان مشاور وزارت اطلاعات و فرهنگ گماشته شد، اما به دلیل عملی نشدن برنامههایش، از موقفش کناره گیری نمود و پس از آن در تلویزیون طلوع به کار پرداخت. او در این دوره او با خلق ادبیات سره فارسی در رسانهی طلوع، دستور زبانی رسانهای را بنا نهاد و رایج ساخت و این کار به الگویی در رسانههای افغانستان مبدل شد.
نخستین داستان کوتاه رهنورد زریاب در سال ۱۳۴۲هجری خورشیدی زمانی که ۱۹ سال داشت در مجله “پشتون ژغ” در کابل منتشر شد. بیست سال بعد از آن، نخستین مجموعه داستانهای کوتاه او “آوازی از میان قرنها” در سال ۱۳۶۲ از سوی اتحادیه نویسندگان افغانستان در کابل چاپ شد. در همین سال، ترجمه مجموعهای از داستانهای کوتاه او به زبان روسی در مسکو نیز منتشر شد. اما پیش ازینکه نخستین کتابش چاپ شود او با نشر داستانها و مقالات متعدد به شهرت رسیده بود.
استاد رهنورد زریاب به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر افغانستان، تأثیر بسزایی در ادبیات معاصر فارسی داشته است و آثار او به زبانهای مختلفی ترجمه شده اند.
آثار غیر داستانی استاد زریاب شامل؛ شمعی در شبستانی، مجموعه چهارده جستار و یادواره، چهها که نوشتم، مجموعه جُستارها، پایان کار سه رویینتن، مجموعهی جُستارها با یک گفتوگو، آزادی اندیشه و گفتار و زنگی مستِ شمشیر به دست، دفتری از جُستارها اند و همچنین مجموعه داستانها و طنزهای ایشان مشمول؛ هذیانهای دور غربت، طنزگونهها، … و شیخ گفت، مجموعهی داستایتها، قلندرنامه و ریزهنگاریها اند و در بخش داستان نیز از او کتابهای؛ مردی که سایهاش ترکش کرد؛ شهر طلسم شده؛ دزدِ اسپ؛ …و باران میبارید؛ سگ و تفنگ و مارهای زیر درختهای سنجد و سه داستاندیگر منتشر شده اند. درکنار اینکه رمانهای رازهای دایه پیر، سرانجام آقای سحرخیز بیدار میشود، سیب و ارسطاطالیس و زن بدخشانی او ناتمام ماند، رمانهای گلنار و آیینه، چار گرد قلا گشتم، شورشی که آدمیزادگکان و جانورکان برپا کردند، کاکه ششپر و دختر شاه پریان، درویش پنجم و سکهیی که سیلمان یافت، چاپ شده اند.
رهنورد زریاب در ۲۱ قوس/آذر سال ۱۳۹۹ هجری خورشیدی در حالی که به بیماری کرونا مبتلا شده بود، در بیمارستان چهارصد بستر کابل درگذشت.
روانش شاد و یادش انوشه باد!