رابعهٔ بلخی، دختر کعب قزداری، شاعربانوی نامدار و مادر شعر فارسی، در نیمۀ نخست سدۀ چهارم هجری در بلخ زاده شد. او از زنان بزرگ تاریخ خراسان بهشمار میرود که نهتنها شاعر توانا، بلکه عارف، نقاش، شهسوار و شمشیرزن نیز بود. فضایل و کمالات او را بزرگان ادب و عرفان، همچون رودکی ـ پدر شعر فارسی ـ و شیخ فریدالدین عطار نیشابوری، ستودهاند.
پدر رابعه، کعب قزداری، از امرای محلی دولت سامانی در بلخ، سیستان، کندهار و بست بود. رابعه در رکاب پدر به شهرها و ولایتهای گوناگون خراسان سفر کرده و از همان آغاز با فضای سیاسی، فرهنگی و نظامی روزگار خویش آشنا شد. در برخی روایتها آمده است که او در میدانهای نبرد نیز حضور مییافت و شجاعانه در دفاع از بلخ و مرزوبوم خویش میرزمید.
در عرصۀ ادب، رابعه از نخستین زنانی است که در زبان فارسی دری بهگونهای مستقل شعر سروده است. اشعار او عمدتاً تغزلی و غناییاند و رنگ و بوی عاشقانه دارند. گفتهاند که او با رودکی، شاعر بزرگ دربار سامانیان، دیدار داشته و حتی به مشاعره با او پرداخته است. هرچند بخش بزرگی از آثارش در گذر زمان از میان رفته، ابیاتی که باقی مانده، نشاندهندۀ جایگاه رفیع او در تاریخ شعر فارسی است.
اما زندگی رابعه با سرنوشتی تلخ گره خورد. عشق او به بکتاش، غلام برادرش حارث، سبب شد که تنگنظری و تعصبات اجتماعی آن عصر، شعر و محبت او را به چشم گناه بنگرند. در حالی که عشق در اشعارش بیشتر صورت مجازی و نمادین داشت، مردم و برادرش آن را به روابط حقیقی و نامشروع تفسیر کردند. سرانجام، در سال ۳۲۹ هجری قمری، رابعه به اتهام دلباختگی به بکتاش، به دستور برادرش در حمام به قتل رسید.
مرگ تراژیک او در تاریخ خراسان و ادب فارسی، یادآور سرنوشت زنان اندیشمند و آزاداندیشی است که قربانی جهل و تعصب شدند. فریدالدین عطار نیشابوری در «تذکرهالاولیا» شرحی شورانگیز از زندگی و شهادت او آورده و با گشودن بابی بهنام «عرفان رابعه»، او را از پیشگامان عشق عارفانه در فرهنگ اسلامی و خراسان معرفی کرده است.
رابعهٔ بلخی بدینسان، نهتنها نخستین بانوی شاعر در تاریخ ادبیات فارسی، بلکه نمادی از عشق، شجاعت، آزادگی و مظلومیت زنان در فرهنگ و تاریخ خراسان بهشمار میرود.
شانزدهم سنبله/شهریور همهساله به نام رابعه بلخی بزرگداشت میشود تا از کارنامه و یادگارهای او نکوداشت و یادبود بهعمل آید.