Search
Close this search box.
Ismael-Akbar

اسماعیل اکبر در سال ۱۳۳۰ هجری خورشیدی در قریه‌ی حیدرآباد ولسوالی آقچه ولایت جوزجان، متولد شد. آموزش‌های ابتدایی را در زادگاهش به انجام رسانید و سپس به ادامه‌ی تحصیلات عالی پرداخت. او در جوانی به عنوان یک مبارز آگاه به میدان آمد و فعالیت‌های چشم‌گیر فرهنگی و مدنی انجام داد.

اسماعیل اکبر، نویسنده، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی برجسته، در طول حیات خود مدیریت و سردبیری نشریات مختلفی مانند صلح، وطن، ندای اسلام و طلوع افغانستان را به عهده داشت. او مقالات و رساله‌های بسیاری در زمینه‌های تاریخ، فرهنگ، سیاست و رسانه به رشته تحریر درآورد و سه اثر برجسته از او به جا مانده است: فصل آخر، راه آینده، سرگذشت و چشم‌دیدها (زندگی‌نامه خودنوشت)

اکبر در سال‌های مهاجرت به پاکستان، هفته‌نامه‌ای به نام صدای امروز تأسیس کرد و از طریق این نشریه و مصاحبه‌هایش با رسانه‌های بین‌المللی، دیدگاه‌های خود را درباره صلح عادلانه و تشکیل یک جبهه سوم مطرح کرد.

او با ایجاد آموزشگاه‌هایی در آقچه، پیشاور و کابل، فرصت تحصیل را برای کودکان و جوانانی که از امکانات رسمی محروم بودند، فراهم ساخت. این آموزشگاه‌ها علاوه بر زبان انگلیسی و کامپیوتر، تاریخ جهان، ادیان و ادبیات کلاسیک فارسی را نیز آموزش می‌دادند.

اسماعیل اکبر از دهه پنجاه خورشیدی فعالیت‌های روشنفکری خود را آغاز کرد و همواره با استبداد و تحجر مقابله نمود. او عقیده داشت که دموکراسی در افغانستان تنها با در نظر گرفتن ارزش‌های فرهنگی و مذهبی مردم این سرزمین قابل تحقق است. در یکی از یادداشت‌هایش، او ضرورت خروج افغانستان از انزوا و ورود به فرآیند جهانی شدن را با تاکید بر تفاهم منطقه‌ای و همکاری بین‌المللی مطرح کرده است.

سادگی و فروتنی او، شخصیتی محبوب و قابل احترام از او ساخته بود. خانه‌اش همیشه محل رفت ‌و آمد دانشجویان، روشنفکران و فعالان مدنی بود. او تا واپسین روزهای زندگی‌اش به روشنگری ادامه داد و در یادداشت‌هایش به تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخت. آخرین یادداشت او که تنها یک هفته پیش از درگذشتش منتشر شد، بیانگر نگرش عمیق او به تحولات جهانی و مسئولیت انسان‌ها در قبال جامعه بود.

محمداسماعیل اکبر، این مبارز پرتلاش و روشنفکر متعهد، که سال‌ها از بیماری تنفسی رنج می‌برد، سرانجام در ۸ قوس سال ۱۳۹۴ هجری خورشیدی، در شفاخانه‌ای در کابل چشم از جهان فروبست. روانش شاد و یادش انوشه باد!

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان