محمد اسماعیل سیاه در سال ۱۲۲۶ هجری خورشیدی در شهرستان کرخِ ولایت هرات چشم به جهان گشود. پدرش، آخوندزاده ملا عبدالاحد، از روحانیان نامدار و پرنفوذ منطقه بود. او در محیطی مذهبی و فرهنگی رشد یافت و از همان کودکی با مفاهیم دینی، اخلاقی و ادبی آشنا شد.
محمد اسماعیل در میان مردم با القاب گوناگونی شناخته میشد؛ از جمله اسماعیل سیاه، گوزُک و سیاهِ سپیداندرون. این نامها چنان در فرهنگ شفاهی مردم ریشه دواندهاند که نام اصلی او، بیهمراهی آنها، کمتر شناخته میشود.
او آموزشهای ابتدایی و علوم دینی را در مکتبخانهها و مدارس خصوصی زادگاه خود فراگرفت و در میان عالمان زمان، به دانایی و فهم عمیق در علوم دینی شهرت یافت. افزون بر آن، به شعر و ادبیات فارسی علاقهی فراوان نشان داد و با مطالعهی آثار کلاسیک، ذوق ادبی و طبع شاعرانهی خود را پرورش داد.
اسماعیل سیاه در جوانی به عرصهی خدمات دولتی نیز وارد شد و مدتی در سمت حاکم ولایت غور انجام وظیفه کرد. با این حال، علاقهمندیاش به ادب و طنز، او را بیش از هر چیز بهعنوان شاعر و بذلهگو در میان مردم مشهور ساخت.
او در جامعهای آشفته و پر از ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی میزیست و از همان آغاز، زبان طنز را ابزار بیان اعتراض و آگاهی قرار داد. در اشعار و گفتار خود، بیپرده به نقد استبداد، فساد اداری، خرافات دینی و بیعدالتی اجتماعی میپرداخت. همین صراحت سبب شد که گاه مورد خشم حاکمان و روحانیان متعصب زمان قرار گیرد.
زبان طنز او آمیخته با ذکاوت، واقعگرایی و پیامهای اجتماعی بود و از همینرو، سخنان و لطیفههایش شباهتهایی با آثار ملا نصرالدین دارد. او در دربارها و محافل اشرافی حضور مییافت، با حاضرجوابی و شوخطبعی خود مجلس را میخنداند، اما در لایههای خنده، اندیشهی انتقادی و پیامهای روشنگرانه میگنجاند.
از آثار برجایماندهی او میتوان اینها را یادآوری کرد: دیوان اشعار – مجموعهی شعرهایش که به کوشش عبدالرحیمخان نایبسالار چاپ شد، اما پس از مدتی از سوی حکومت وقت جمعآوری گردید، مثنوی «گرگ و شغال» – اثری انتقادی با حدود ۶۲۷ بیت که در آن نظام امانی (دورهی امانالله خان) را به نقد کشیده است، کتاب «مطایبات» – مجموعهای از طنزها، لطیفهها و شوخیهای وی که تاکنون بهطور کامل منتشر نشده است.
در آثار او، مضامین اجتماعی، سیاسی و اخلاقی در قالب طنز، هجو و گاه مدح بیان شده است. اندیشهی عدالتخواهی، استقلالطلبی، و بیزاری از ریا، فساد و بیعدالتی از درونمایههای اصلی شعر و گفتار او بهشمار میرود.
اسماعیل سیاه با رجال سیاسی چون هاشمخان و شاهمحمودخان روابط نزدیک داشت و آزادانه به دیدار آنان میرفت. او با زبان طنز، واقعیتهای جامعه و رنج مردم را به گوش حاکمان میرساند و از این راه نقش مؤثری در روشنگری اجتماعی ایفا میکرد.
محمد اسماعیل سیاه در چهارم عقرب سال ۱۳۲۴ هجری خورشیدی در شهر هرات درگذشت و در زادگاهش، شهرستان کرخ، به خاک سپرده شد.
او از پیشگامان طنز اجتماعی و سیاسی افغانستان بهشمار میرود و آثار و لطیفههایش تا امروز در فرهنگ شفاهی مردم هرات و افغانستان زنده است.







یک پاسخ
سپاسگزارم از خانه ای مولانا که از زادروز پدربزرگم حاج اسماعیل سیاه ، یادآوری کردند!
عبدالرحیم ، نوهای دختری ایشان هستم .
درود بر شما