میمیرم و به مرگ خودم گریه میکنم
ای زندگی برای تو کم گریه میکنم؟
پایان راه و یار مسافر در ایستگاه
حالا که میرسیم به هم، گریه میکنم
آشفته حال و پرت و پراگنده و غریب
با سر و وضع نامنظم گریه میکنم
غم، اره می کند کمرم، زوزه می کشم
شب، خنده میکند به غمم، گریه میکنم
با یک دو جرعه حوصله ام سر نمیرود
اما همین که نشئه شدم گریه میکنم
جانم! تمام گریه برای خودم که نیست
غیر از خودم برای تو هم گریه میکنم