حاجی محمداسلم متخلص به سالم کشمیری از شاعران بزرگ و خیالپرداز کشمیر در سدهی دوازدهم قمری است. وی از شاگردان ملّا محسن فانی کشمیری بود که در ابتداء در کیش برهمنان بود و سپس توسط استادش به اسلام گروید. مدتی در درگاه شاهزاده محمداعظم شاه منسلک بود و در همین وقت از راه احمدآباد گجرات به سفر حج رفته و در آخر ترک وظیفه نمود. پس از گزاردن حج به شوق صحبت ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل به دهلی آمد و از وی خواهش شعرخوانی نمود. ابوالمعانی بعضی از اشعار خود را به وی خواند؛ سالم کشمیری فرمود، اینها را خواندهام، آنچه در حواشی تازه نوشتهاید بخوانید. گویند بیدل چندین شبانهروز متواتر دیوان سالم را مطالعه کرده است. سراجالدین علی خان آرزو که یکی از محققین و ادیبان بزرگ سرزمین هند است، از دیوان سالم کشمیری بسیار استفاده کرده است. از تولد وی چیزی پیدا نیست ولی وفات وی به سال ۱۱۱۹ قمری در کشمیر اتفاق افتاده است.
آثار
از سالم کشمیری فقط دیوانی بهجا مانده که نسخۀ از آن در کتابخانۀ خدابخش خان مضبوط است. نسخ دیگر از دیوانهای نامکمل آن در بعضی از کتابخانههای آسیای میانه مضبوط میباشد.
نمونهی کلام
دیدم ز بامِ میکده صدبار کعبه را
دوری حجابِ دیدهی بینا نمیشود
****
بهار آمد، کهرا دامانت ای ساقی به چنگ افتد؟
میان شنبه و آدینه میترسم که جنگ افتد
***
شکوه ناز سنجد وحشتِ انس و تغافل را
به میزان نگاه نیممست و نیمهشیارش
****
آن قیامتقدِ قاتل چو به تمکین میرفت
هر طرف شور «چرا زود نمیآیی» بود
****
تویی در دیدهام امشب که از شادی نگاهِ من
به گِردِ مردمک چون شعلۀ جوّاله میگردد
****
سرخوش بر آن لب، غلتد تبسّم
چون موج بر مَی پهلو به پهلو
***
غبار تربت مجنون و کوهکن خون شد
به کوه و بادیه از بس گریستم بیتو






