سیوارام از شاعران مطرح و باریکبین ادبیات فارسی در سده دوازدهم قمری در هند است. وی شعر خود را از میرزا عبدالقادر بیدل اصلاح میگرفت و در نقد ادبی نیز دستی داشت. گویند «حیاء» مرد خوشخلقِ موزونطبع ویارباش بود و به فارغبالی اوقات میکرد. وی بر نثر نویسی ابوالمعانی بیدل توجه میداشت؛ چنانچه به طور چار عنصر میرزا، نسخهای مسمّا به «گلگشت بهار ارم » تحریر نموده. افزون بر این شمایل و صفات، وی یکی از شخصیتهای علمی عصر خویش و در عین حال صاحبثروت نیز بوده است. شعر او را چهارهزار و گاهی پنجهزار بیت ثبت کرده اند. وفات وی در سال ۱۱۴۴ قمری اتفاق افتاده است.
آثار
از دیوان سیوارام داس فقط یک نسخه تا هنوز شناخته شده که در کتابخانۀ رضای رامپور به شمارۀ (3675) نگهداری میشود.
نمونهی سخن
چو زنبورِ عسل، دربانِ خویشم
مرا در خانهی خود نیز جا نیست
****
تا جلوۀ حق ظهورمایل آمد
آدم اوّل به عرصۀ دل آمد
یک دانه هزار دانه میآرد بار
هر قطرۀ اشک، صورتِ دل آمد
****
از دَورِ فلک دلم به تنگ آمده است
گر دشمن و گر دوست، به جنگ آمده است
پای رفتن ندارم از دَورِ جهان
دستم چو شرر به زیرِ سنگ آمده است






