شیخ عبدالعزیز عزت «۱۰۴۱-۱۰۸۹ ق» یکی از بزرگان دینی و ادبی در شبهقارۀ هند در سدهی یازدهم است. وی استاد عالمگیر پادشاه بود و در تدوین فتاوی عالمگیری نیز سهم مهمی داشت. ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل نیز پیش وی مشق سخن نموده بود و اشعارش را از ایشان اصلاح میگرفت. بعید نیست که فقه و حدیث را نیز از ایشان فراگرفته باشد. وی باآنکه عمر کوتاهی داشته امّا شاگردان زیادی را پرورده است. مفسرین، محدثین و علمای دینی همچون فضایل خان، شیخ عطاءالله صدیقی، مولوی ایزدبخش رسا، مولوی محمدسعید اعجاز و شیخ سعدالدین را میتوان نام برد هر کدام از خود آثاری برجای گداشتهاند. شیخ مزبور حتی در بستر بیماری هم دست از تعلیم و تعلّم بر نمیداشت و در هنگام بیماری هم به تصنیف و تألیف مشغول بود، به حدی که توانایی نوشتن را نداشت و آنچه را میگفت شاگردانش جمعآوری میکردند.ابوالمعانی بیدل را با شیخ مزبور روابطی بود و در رقعات بیدل چندین نامه به نام شیخ مزبور گسیل شده است. از تألیفات مهم اوست: کشفالغطاء (در اثبات واجبالوجود و اثبات خلافت خلفای راشدین) و فتحالعزیز (شرح هدایه).
نمونهی شعر
رقمطراز شوم گر به یاد آن نرگس
به جای خامه مرا روید از زبان، نرگس
سعادتی اگرت مطلب است رو به چمن
که داد مشتری و زهره را قران نرگس
ببین به دلبر گلچین که بُرد گل ز چمن
اگرچه بود به صد دیده، دیدهبان نرگس
ز رفتن تو طراوت نماند در گلشن
نه آن گل است و نه آن لاله و نه آن نرگس
گشاد چشم چو عاشق ز وعدهی دیدار
در انتظار قدوم خدایگان نرگس
سپهرمرتبه اسلامخان بهادر آنک
به باغ رفعت او هست فرقدان نرگس
به لطف گر نظری سوی گلشن اندازد
چه در زمین که نگنجد در آسمان نرگس
ز دستیاری عزم تو در حریم چمن
بهار را به خزان کرده توأمان نرگس
همیشه تا که بود گل شگفته در گلشن
مدام تا که بود زار و ناتوان نرگس
گل نشاط تو بادا همیشه تازه و تر
حسود باد به حالی، که در خزان نرگس