ریحانه معروف به ریحانه مجنونه از عارفان و صوفیان خراسانی است. در منابع تاریخی، تاریخ و دوره ولادت و وفات او ذکر نشده است. این زن به پیروی از سبک و آئین عرفان خراسانی به زهد و دنیاگریزی میپرداخت و در این حوزه مشهور بود.
نامگمی و در عین حال شهرت ریحانه باعث شد تا او به عنوان نماد عرفان خراسانی در میان زنان مبدل شود، چنان که بعدها موضوع اصلی داستانهایی در ادبیات داستانی فارسی شد. نادر ابراهیمی در داستانهای خود زیر نام “ریحانه خانم” او را قهرمان داستانهای خود گرفت. از این سبب تعدادی فکر کردهاند که ریحانه مجنونه شاید زن تخیلی باشد.
در کتاب مشاهیر نسوان، که درباره زنان نامدار است، آمده که ریحانه تمام عمر خود را در حاشیه شهرها زندگی کرد. مردم او را بیشتر در میان قبرستانهای شهر میدیدند. روزی از این عارف شوریده پرسیدند که چرا تمام عمر را در قبرستان گذرانده است؟ در پاسخ گفته بود: “بر دروازه سوال نشستهام به این انتظار تا شاید روزی به سعادت مشرف شوم.”
پاسخ عارفانه ریحانه را به انتظار او برای رسیدن به وصال که دیدار خداوند مراد است، دانستهاند. ریحانه اما با آن زندگی حاشیهای سرانجام بدون شور و غوغا به وصال رسید و با این که زبانزد عام و خاص بود، اما اثری از او در تاریخ مکتوب نماند.