
سرزمین ما: هامانِ درون؛ وقتی در تصمیمگیریها اطرافیان تان اثر میگذارد | تاثیر تصمیم دیگران بر شما
روزی حضرت موسی (ع) به فرعون گفت: از من یک سخن بپذیر، و در ازای آن، چهار پاداش بزرگ نصیبت خواهد شد. فرعون، که کنجکاو
روزی حضرت موسی (ع) به فرعون گفت: از من یک سخن بپذیر، و در ازای آن، چهار پاداش بزرگ نصیبت خواهد شد. فرعون، که کنجکاو
در روزگاری که خشکسالی شدید بر سرزمینی سایه افکنده بود و مردم از ترس گرسنگی و نابودی، نالان و نگران بودند، یکی از پارسایان با
در یکی از محلهها، سگی بر فقیری نابینا حملهور شد. آن نابینا که از صدای بلند و هجوم ناگهانی سگ بهشدت ترسیده و مضطرب شده
شاعری، با امید دریافت صله، خلعت و دستیابی به جاه و مقام، قصیدهای در مدح یکی از پادشاهان سرود و با شور و اشتیاق به
شبی سلطان محمود با لباسی مبدّل، تنها در کوچهپسکوچههای شهر قدم میزد. در میان راه، ناگهان به گروهی از دزدان برخورد. یکی از آنها پرسید:
روزی شتر و گاو و قوچ یکجا راهی سفر شدند. در بین راه به یک دسته علف سر خوردند، اما مقدارش بسیار کم بود. قوچ
در روزگاری که جوحی با فقر و تنگدستی شدید روبهرو بود، چارهای نمیبیند جز اینکه از همسر زیبا و زیرکش بخواهد تا مردی هوسباز را
یهودی، مسیحی و مسلمان، همسفر شدند. وقت شام به خانهای رسیدند و صاحبخانه برایشان بشقابی حلوا بهعنوان هدیه آورد. در آن لحظه، وقت نماز مغرب
موش و قورباغهای در کنار جویباری زندگی میکردند و روزگار میگذراندند. روزی موش با قورباغه گفتوگو کرد و گفت: «دوست عزیز، دلم میخواهد بیشتر با
پسران عُزیر (علیهالسلام) دنبال پدرشان میگشتند و از هر که را میدیدند، سراغ پدرشان را میپرسیدند. تا اینکه به طور تصادفی با او روبهرو شدند،
لقمان غلامی بود که با چند غلام دیگر در خدمت یک خواجه کار میکرد. خواجه هر از گاهی غلامها را روان میکرد به باغ تا
در زمان حضرت موسی (ع)، مردی بود به نام بلعم باعور. او یکی از دانشمندان بزرگ بنیاسرائیل به شمار میرفت و در علوم دینی و