روزی یک مرد دانا و حکیم در جمع دوستانش حرفی با اسرار زد. گفت: «در هندوستان درختی وجود دارد که هرکس از میوهاش بخورد، نه پیر میشود و نه میمیرد!»
این حرف به گوش پادشاهی رسید. خیلی مشتاق شد که آن درخت را به دست بیاورد. پس یک قاصد را فرستاد که در صورتی، آن درخت را پیدا کند.