درس‌های مثنوی: راز درخت جاودانگی در باغ معرفت | معرفت و جهل | دانایی و نادانی و پندهای مولانا

روزی یک مرد دانا و حکیم در جمع دوستانش حرفی با اسرار زد. گفت: «در هندوستان درختی وجود دارد که هرکس از میوه‌اش بخورد، نه پیر می‌شود و نه می‌میرد!»

این حرف به گوش پادشاهی رسید. خیلی مشتاق شد که آن درخت را به دست بیاورد. پس یک قاصد را فرستاد که در صورتی، آن درخت را پیدا کند.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان