در یکی از محلهها، سگی بر فقیری نابینا حملهور شد. آن نابینا که از صدای بلند و هجوم ناگهانی سگ بهشدت ترسیده و مضطرب شده بود، ناگزیر در برابر سگ سر تعظیم فرود آورد و با کلماتی پر از مدح و تملق، تلاش کرد او را آرام سازد.
نابینا، که چارهای جز تسلیم ندیده بود، با لحنی درمانده چنین گفت: