روزی پادشاهی بزم و مهمانی بزرگی برپا کرد. در همان نزدیکی، فقیهی در حال گذر بود. شاه دستور داد مأمورانش او را به مجلس بیاورند و جامی شراب به دستش دهند.
فقیه را با زور وارد مجلس کردند. جامی شراب پیشرویش گذاشتند، اما با اخم گفت: «هرگز لب به شراب نزدهام؛ زهر کشنده را به شراب شما ترجیح میدهم.»
شاه با اشاره به ساقی گفت: «او را سرِ نشاط بیاور.»….