برخی از سفارش‌های اخلاقی در مخزن‌الاسرار

مخزن‌الاسرار-فهیم-کریمی

چکیده

حکیم نظامی گنجوی، یکی از سخن‌سالاران، معناپردازان، گوهرتراشان و ترکیب‌سازان نوآور زبان و ادب پارسی دری‌ست که دانش و فرهنگ اسلامی، در دامن خود پرورده است. نظامی، داستان‌سُرایی‌ست که ادب غنایی را با حکمت و عرفان درآمیخت و آن را به قلة کمال کشانید؛ سخن‌سرایی‌ست که در عین وصف زنده و دقیق صحنه‌های بزمی، حریم عفت را پاس داشت و کلام خود را به ناروا نیالود؛ هنرآفرینی‌ست که که تصویرها، تعبیرها، ترکیب‌ها، تشبیه‌ها و استعاره‌های او؛ غنامندی زبان پارسی را افزون کرد و چنان شد که بسیاری از سخن‌سرایان پس از وی، از نمک کلامش، مضمون و معنا ربودند.

یکی از منظومه‌های ارزشمند این شاعر، مخزن‌الاسرار است که در شمار ژانر تعلیمی می‌آید. هدف از نگارش این مقاله، دریافت نکته‌های اخلاقی، پندآموز و تنبیهی سُراینده است که با چه سفارش‌هایی، پیام خود را، به سه گروه(حاکمان، شاعران و مردم عام) گوش‌زد میکند. مهمترین مسأله پژوهش این است که میتوان نظامی گنجوی را یکی از بزرگترین شاعران تعلیمی در ادب پارسی دری برشمرد و در کنار سنایی، عطار، مولانا، سعدی و جامی آورد؛ چون مخزن‌الاسرار وی، سرشار از سجایای نیک انسانی و فضایل اخلاقی است. روش گردآوری مطالب، کتابخانه‌یی است و شیوة پژوهش هم توصیفی- تحلیلی.

کلیدواژه‌گان: نظامی گنجوی، خمسه، مخزن‌الاسرار، سفارش‌های اخلاقی

 

مقدمه

نظامی گنجوی با زنده‌گانی پربار معنوی(535 – 599، 540 – 606، 530 – 614 ق.) بیش از سی سال عمرش را صرف نظم و تدوین آثارش کرد. از آثار باقی ماندة او یکی خمسه یا پنج گنج است که در قالب مثنوی و در 29096 بیت سروده و دیگر دیوان اشعار اوست در حدود بیست هزار بیت که مشمول تنپوشه‌های قصیده، غزل و رباعی میشود.

از آثار نظامی میتوانیم به اخلاق و افکار او پی ببریم. او مردی حکیم، عارف‌مشرب و گوشه‌نشین بوده؛ از صحبت اهل زمانه اِعراض میکرده؛ ریاضت میکشیده و چله می‌نشسته و زنده‌گانی ساده و دور از عشرت داشته است. از نگاه جسمانی، مرد لاغر و رنجور بوده و با قناعت تمام، زنده‌گی خود را از راه کشاورزی تأمین میکرده است. با شاهان زمانه‌اش سروکاری نداشته و تنها یک بار، آن هم در مدت یک روز، به دیدار سلطان ارسلان سلجوقی رسیده است.(نظامی گنجوی، 1362، صص 15- 19) هرچند نظامی با اتابکان آذربایجان و فرماندهان محلی شروان و مراغه ارتباط داشت و برخی از کتاب‌های خود را به نام این حاکمان ساخته است؛ اما چون وی عمر را بیشتر به عزلت و انزوا گذرانده است، طرز سلوک و رفتارش با حاکمان بسیار ساده بود و حاکمان برای او احترام فراوانی قایل بودند.(خانلری، 1354، ص 512)

در جهان، نظامی از نادر شاعرانی‌ست که در آثار خود، سیمای نماینده‌گان ملل مختلف؛ از جمله: فارسی، یونانی، ترک، عرب، چین، روس،… را مجسم کرده است. او با قلب آذری و با قلم پارسی؛ شاعری‌ست عارف، عارفی‌ست عالم و عالمی‌ست حکیم. به باور پژوهشگری، نظامی را مطابق به سنت معمول؛ بیشتر از جهت فراوانی مایه‌های پند و اندرز در سخنانش و نیز نقل یک رشته مطالب فلسفی- کلامی متعارف، که نوعاً در متون کهن، بسیار دیده میشوند؛ «حکیم» خوانده‌اند؛ نه به سبب نیرومندی بُن‌مایه‌های اندیشه‌گی آثارش. (حمیدیان، 1373، ص 20)

نظامی از یک‌سو؛ مانند سنایی زهد و اخلاق و حکمت را با شعر پیوند زد؛ از سوی دیگر تلفیق کم‌نظیری از عشق و آزرم به دست داد. او داستان‌سرایی و سرودن منظومه‌های جاودان عاشقانه را به اوج و کمال رسانید. خمسه در کنار شاهنامه، مثنوی معنوی و گلستان و بوستان؛ سده‌ها زنده‌گی‌آموز و روشنی‌بخشِ دل و دیدة پارسی زبانان جهان بوده است.

به نوشتة پژوهشگری، نظامی سجایای نیک انسانی را، در سدة ششم مهشیدی، در خود جمع داشت؛ در راه فضایل اخلاقی گام استوار مینهاد و به روزهای سعادت‌بار آینده باور داشت. سخنان این مرد ژرف‌اندیش و خردمند؛ مردم را به سوی آزادی، برابری، برادری و زنده‌گی مرفه فرامیخواند. (برتلس، 1355، ص 169)

طرز نظامی گنجوی بر جزالت و عذوبت لفظ، دقت معنا و رقت خیال مبتنی است. اشعارش با این که از موهبت قریحة بلند برخوردار است؛ با همه ایجازگونه‌گی، سرشار از آرایه‌های ارزشمند بدیعی و بیانی نیز میباشد.(زرین‌کوب، 1384، ص 66)

رویدادها و داستان‌های لطیفی که نظامی در آثار خود به یاری شعر، توصیف کرده؛ همواره بزرگترین منبع الهام برای سُراینده‌گان پس از خود بوده است. میگویند از خمسة او، نزدیک به یک‌سد و پنجاه شاعر تقلید کرده‌اند. از میان مقلدان نظامی، چهار تن،گوی سبقت را از دیگران ربوده اند که عبارت اند از: امیر خسرو بلخی، جامی هروی، مکتبی و خواجوی کرمانی. از این چهار تن، معمولاً امیرخسرو را بر دیگران برتری نهاده اند؛ اما گروهی برای مولانا جامی ارزش بیشتر قائل شده اند؛ ولی وحید دستگردی، مکتبی را موفقتر از دیگران میداند.(صفا، 1388، ص 29)

اخلاق مجموعه‌یی از مصادیق و ارزش‌هایی‌ست که راه‌های کسب فضایل و ترک رذایل را نشان میدهد. در درازنای تاریخ، هر آیین و کیشی، داعیه‌دار مباحث اخلاقی بوده که در معارف دینی ما هم، این مسأله از جایگاه والا و ارزشمندی برخوردار است. برخی آموزه‌های اخلاقی را از نگاه دین پاک اسلام، دارای دو بخش بنیادی میدانند: در ارتباط با خداوند؛ شامل معرفت الله، حُب الله، عبادت الله، ذکر الله، تسلیم، توکل و دعا و در ارتباط با خویشتن؛ شامل شناخت نفس، تربیت نفس و راه‌های آن.(میرباقری، 2019، ص 1)

 

پیشینة پژوهش

در بارة زنده‌گانی، شخصیت، آثار و اندیشة نظامی گنجوی تا اکنون ده‌ها کتاب و سدها مقاله هم از سوی خاورشناسان نامدار؛ چون: براون، برتلس، یان‌ریپکا، استوری،… و هم از سوی خامه‌پردازان مشهور ادب پارسی دری؛ چون: دوکتور زرین‌کوب، وحید دستگردی، استاد نفیسی، سعید حمیدیان، علی‌اکبر شهابی، دوکتور صفا،… نوشته شده است؛ اما میپندارم که تا اینک، بازتاب سفارش‌های اخلاقی در مخزن‌الاسرار از سه منظر(حاکمان، مردم عام و شاعران) بار نخست است که به رشتة نگارش درمی‌آید؛ از این‌رو، این مقالة کوتاه، تازه و بکر است.

 

نگاهی به مخزن‌الاسرار

مخزن‌الاسرار نخستین مثنوی نظامی‌ گنجوی‌ست که در حدود 552 یا 559 و یا ۵۷2 مهشیدی، در ۲۲۶۰ بیت(برخی‌ها ۲۲۸۸ و ۲۴۳۸ بیت هم گفته‌اند)، در بحر سریع مسدس مطوی موقوف(مکشوف) و بر وزن مفتعلن مفتعلن فاعلات(فاعلن) سروده شده و به فخرالدین بهرام‌شاه بن داود، از فرماندهان سلجوقی، پیشکش شده است. مخزن‌الاسرار دارای ۲۰ باب(مقالت) است که مجموعاً ۵۹ عنوان مطلب را در برگرفته که کمترین آن ۸  بیت و بیشترین آن ۴۹ بیت است.

به نوشتة پروفیسور «استوری»، کهن‌ترین نسخة خطی مخزن‌الاسرار، در لندن وجود دارد که تاریخ کتابت آن، سال 637 مهشیدی است. هم‌چنین به گفتة او، این منظومه نخستین بار در سال 1844 میلادی، در لندن چاپ شده است.(شهابی، 1334، ص 113)

درک اومانیستی(انسان­گرایی) نظامی، نخستین بار در منظومة مخزن‌الاسرار، به گونة گسترده تجسم یافته است. مخزن‌الاسرار حاصل تجربه‌های اخلاقی و عرفانی شاعر، پیش از رسیدن به چهل ساله‌گی است. پژوهشگران بسیاری؛ مانند یان‌ریپکا، آربری، ویلسون، دوکتور صفا، … باورمندند که نظامی در وعظ و حکمت، پیرو سنایی است و مخزن‌الاسرار وی، تقلیدی‌ست از حدیقه‌الحقیقة پیر غزنه. نظامی در این اثر؛ هم‌چون سنایی در صدد آن است که شعر را در خدمت سامان‌دهی کار اجتماع و بیان حکمت و معرفت قرار دهد و کمتر گرد امور دنیا بگردد.

مخزن‌الاسرار را میتوان به سه بخش: حکمی، اخلاقی و عرفانی تقسیم نمود. بخش نخست حاوی مقدمات سنتی‌ست از قبیل مناجات و توحید، نعت‌های پیامبر، مدح ممدوح و بیان اهمیت و مقام این گزینه؛ بخش دوم حاوی مطالب عرفانی شامل توصیف دل و عوالم آن و بیان چه‌گونه‌گی خلوت و پرورش دل است؛ بخش سوم موعظه و پند است در بیست باب.(نظامی گنجوی، 1387، ص۶)

با نگاهی به حکایات مندرج در مخزن‌الاسرار، می‌بینیم که حکیم گنجه برآن بوده است تا مشرب عرفانی، اخلاقی و حکمی را در سراسر مطالب و داستان‌ها حفظ نماید و در واقع این شیوه، طرز نو داستان‌پردازی در پیکرة مثنوی و ابداع بدایع و بدعت‌ها در ادب منظوم داستانی پارسی است. داستان‌ها در کمال ایجاز سروده شده و ضمن بیان پیام و مقصود خویش، در پایان گفتنی‌هایی نیز در مقام پند و هوشدار دارد.( یوسفی، 1383، ص ۳۳۲)

مخزن‌الاسرار که نخستین اثر عمدة شاعر و ظاهراً ره‌آورد واپسین سال‌های روزگار جوانی اوست؛ نشانه‌هایی از رویاهای روحانی دارد و سرشار از تمایلات زاهدانه میباشد. در این منظومه، شاعر، شعر را وسیله‌یی برای بیان حکمت و اخلاق میداند و تحقیق و اندرز را یگانه شیوه‌یی میشمرد که لایق شأن شاعری ست؛ یعنی اندیشه‌اش در این منظومه، به حدود و قیود شرع و اخلاق محدود است؛ در حالی‌که در دیگر منظومه‌ها، از این چهار دیوار محدود بیرون می‌آید؛ زیبایی ذوق و شوق را می‌آزماید و از انزوای خشک ریاضت‌آمیز زاهدان، به دنیای روشن و فراخ اهل عشرت گام مینهد.(زرین‌کوب، 1355، ص 172)

هدف نظامی از سرودن مخزن‌الاسرار، توجه دادن مردم به خودشناسی و خداشناسی؛ پاکیزه‌گی تن و روان از آلایش‌ها و کینه‌ها؛ پیروی از حق و عدالت و پژوهش صفات و اخلاق پسندیده است. به باور نظامی گنجوی، راه خودشناسی و خداشناسی؛ که مقصد تمام انبیاء، فلاسفه و خردمندان بوده است، «دل» میباشد؛ باید دل پاک شود، تا تابناک و نورانی گردد. اگر دل پاکیزه و صاف باشد؛ انسان از رذایل و قبایح اخلاق و افعال دوری میکند و به سوی اعمال پسندیده و صفات شایسته روی می‌آورد.(شهابی، 1334، ص 105)

از شخصیت‌های داستانی مخزن‌الاسرار میتوان از پیامبران، شاهان، شاه‌زاده‌گان، حکیمان، زاهدان، بازاریان، زنان، کودکان و جانوران نام برد. مخزن‌الاسرار از نگاه دسته‌بندی پژوهشی، از سه مطلب بنیادی در نمی‌گذرد:

  • پیوند آدمی با خدا: در مقاله‌های یکم و پنجم- هشتم آمده است.
  • مرگ‌اندیشی و فناپذیری: جهان در معرض دگرگونی و تغییر است و حاصلش هم فنا؛ پس آدمی نباید به آن دل ببندد. به انسان واجب است که مرگ‌اندیش باشد و برگی از اعمال نیکو برای آخرت بسازد. مقالات سوم، پنجم، دهم- چهاردهم و نزدهم از این نکته‌ها اند؛ مانند:

جــمـلـة دنـیـا ز کـهـن تـا بـه نـو

چون گذرنده است، نیرزد دو جو

خـیـز و بـسـاط فـلـکی درنـــورد

زان‌که وفا نیست در این تخته نرد…

خط به جهان درکش و بی‌غم بزی

دُور شــو از دَور و مـسلـم بـــزی

مـنـتـظـر راحـتِ نـتـوان نـشـست

کـان به چنین عمر، نیاید به دست!

مـنـزل فـانـی‌ست، قـرارش مـبین

بـاد خـزانـی‌ست، بـهـارش مبین…

کیست فـلـک؟ پـیرشده بـیوه‌یی

چیست جهان؟ دود زده مـیـوه‌یی…

مـــا ز پــی رنـج، پـدیـد آمـدیـم

نـی ز پـی گـفـت و شـنـید آمدیم!

(نظامی گنجوی، 1387، صص 65، 69 و 70)

 

  • پرداختن به فضایل اخلاقی: مقالات نهم، شانزدهم و هفدهم سرشار از این نکته‌ها اند.

البته قابل یادآوری‌ست که برخی از اندیشه‌های سیاسی(مقالات دوم و چهارم) و اجتماعی(مقالات پانزدهم، هژدهم و بیستم) نظامی نیز در مخزن‌الاسرار بازتاب یافته اند.

تا اکنون بیش از ۱۸۰ اثر را نام برده اند که به تقلید از مخزن‌الاسرار سروده شده که معروف‌ترین شان: مطلع‌الانوار امیرخسرو بلخی، روضه‌الانوار خواجوی کرمانی، مونس‌الابرار فقیه کرمانی، تحفه‌الاحرار جامی، مجمع‌الابکار عُرفی شیرازی، مرکز اطوار فیضی دکنی، مظهرالانوار هاشمی بخاری، مطلع‌الانوار میرباقر داماد،… اند.(ثروت، 1372، ص ۲۹)

 

برخی از سفارش‌های اخلاقی در مخزن‌الاسرار

یکی از کتاب‌های ارزشمندی‌که در شمار ژانر تعلیمی می‌آید، مخزن‌الاسرار است. شاعر در این منظومه، در بسیاری موارد؛ با آزاده‌گی و جسارت تمام، بر بیدادگران، دروغگویان، خاینان، متعصبان،… تاخته است. با این همه قصه‌های کوتاه؛ اما غالباً پرمایه و دلنشین او، این سخنان تلخ و تند را، برخلاف اندرز واعظان ریاکار، شنیدنی کرده است. در این قصه‌های کوتاه، زبان شیرین و اندیشة تند او، تأثیر و قوتی تمام نهاده است.(زرین‌کوب، 1355، ص 168) در این اثر خواننده از آغاز تا پایان، با نکته‌هایی اخلاقی، پندآموز و تنبیهی روبرو میشود. من در این مقالة کوتاه، به گونة فشرده، برخی از سفارش‌های اخلاقی که شاعر به سه گروه(شاهان و حاکمان، مردم عام و شاعران) گوش‌زد کرده است، به بررسی گرفته‌ام.

 

  • سفارش به شاهان و فرماندهان:

در سراسر مخزن‌الاسرار، پیر گنجه، شاهان و حاکمان را به دادگستری، فروتنی و مهربانی با مردم فرامیخواند و از ستم‌گری، زورآوری و تعصب هوشدار میدهد. در مقالت چهارم، پیر زنی در برابر سلطان سنجر سلجوقی قرار میگیرد و از بیدادگری‌های زیردستان شاه، با قوت بیان و صراحت گفتار و تندی الفاظ انتقاد میکند:

پیر زنی را ستمی درگرفت

دست زد و دامن سنجر گرفت

ای مَلک، آزرم تو کم دیده‌ام

وز تو همه ساله ستم دیده ام

رطل زنان دخل ولایت برند

پیرزنان را به جنایت برند

آن‌که درین ظلم، نظر داشته‌ست

ستر من و عدل تو برداشته ست…

گر ندهی دادِ من ای شهریار

با تو رود روز شمار، این شمار

بنده‌ای و دعوی شاهی کنی

شاه نه‌ای، چون‌که تباهی کنی

عدل تو، قندیل شب‌افروز تست

مونس فردای تو، امروز تست…

داد کن از همت مردم بترس

نیمِ شب از تیر تظلم بترس

تیغ ستم دور کن از راه شان

تا نخوری تیر سحرگاه شان

دادگری، شرط جهان‌داری است

شرط جهان بین، که ستم‌کاری است؟

نیست مبارک ستم انگیختن

آب خود و خون کسان ریختن!

(نظامی گنجوی، 1387، صص 51- 53)

 

هم‌چنان در مقالت دوم، حاکمان را به عدل و انصاف دعوت میکند و به آنان گوش‌زد میکند که از مردم‌آزاری، غرور و تکبر و دنیاپرستی به دور باشند:

مملکت از عدل شود پایدار

کار تو از عدل تو گیرد قرار

راحت مردم طلب، آزار چیست

جز خجلی، حاصل این کار چیست

با همه چون خاکِ زمین، پست باش

وز همه چون باد، تهی‌دست باش

رسم ستم نیست جهان یافتن

مُلک به انصاف توان یافتن

چارة دین ساز که دنیات هست

تا مگر آن نیز بیاری به دست

روز قیامت که بود داوری

شرم نداری که چه عذر آوری؟

(همان، صص 45- 46)

در حکایت دیگر، در مقالت چهاردهم، حاکم ستمگری را به تصویر میکشد که حجاج‌گونه، مردم را به ناحق میکُشد، ضرب و شتم میکند و سخت آزار میدهد. یکی از خبرچینان حاکم، به حاکم خبر می­آورد که فلان کس، ترا دشنام داد و از تو سخت انتقاد کرد. حاکم با خشم تمام به سراغ آن پیر منتقد میرود:

…گفت فلان پیر ترا در نهفت

خیره‌کش و ظالم و خون‌ریز گفت

شد ملک از گفتن او خشمناک

گفت هم اکنون کنم اورا هلاک…

گفت شنیدم که سخن رانده­ای

کینه‌کش و خیره‌کُشم خوانده­ای

آگـــهـی از مُـلک سلـیمانی‌ام؟

دیــو ستـم‌کـاره چرا خوانی‌ام؟

(همان، صص۷۹-۸۰)

پیر آگاه با جسارت و قوت، علیه حاکم ظالم و تبه‌کار اعتراض میکند و بهترین جهاد، گفتن سخن حق، نزد حاکم ظالم را میداند:

پیر بدو گفت: نه من خفته­ام

زان‌چه تو گفتی، بترت گفته‌ام

پیر و جوان، بر خطر از کار تو

شهر و ده، آزرده ز پیکار تو

من که چنین عیب‌شمار توام

در بد و نیک، آینه‌دار توام

آینه چون نقش تو بنمود راست

خود شکن، آیینه شکستن خطاست

راستی‌ام بین و به من دار هُش

گر نه چنین است، مدارم، بکش!

پیر چو بر راستی اقرار کرد

راستی‌اش در دل شه، کار کرد

چون ملک از راستی‌اش پیش دید

راستی او، کژی خویش دید

از سر بیدادگری گشت باز

دادگری گشت رعیت‌نواز

راستی خویش، نهان کس نکرد

در سخن راست، زیان کس نکرد

(همان، ص۸۰)

  • سفارش به مردم:

در لابه‌لای حکایت‌ها و مقاله‌های مختلف مخزن‌الاسرار، حکیم نظامی به تکرار و تأکید، مردم را به راستی، مهرورزی، شجاعت، رازداری، عدم خشونت، مهربانی، استواری،… سپارش کرده است:

راستی:

راستی آور که شوی رستگار

راستی از تو، ظفر از کردگار

چون به سخن، راستی آری به جای

ناصر گفتار تو باشد خدای!

(همان)

رازداری:

لب مگشا گر چه در او نوش‌هاست

کز پس دیوار، بسی گوش‌هاست

مصلحت تست زبان زیر کام

تیغ، پسندیده بود در نیام

راحت این پند، به جان‌ها در است

آفت سرها به زبان‌ها در است…

بد مشنو، وقت گران‌گوشی است

زشت مگو، نوبت خاموشی است

آب‌صفت، هر چه شنیدی بشوی

آینه‌سان آن‌چه ببینی مگوی

(همان، ص 90)

دل به دست آوردن:

عمر به خشنودی دل‌ها گذار

تا ز تو خشنود شود کردگار

دردستانی کن و درمان‌دهی

تات رسانند به فرمان‌دهی

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش

چون مه و خورشید، جوان‌مرد باش

(همان، صص 47- 48)

مهرورزی، فروتنی و وفاداری:

رنج مشو، راحت رنجور باش

ساعتی از محتشمی، دور باش

حکم چو بر عاقبت‌اندیشی است

محتشمی، بندة درویشی است

صحبت گیتی که تمنا کند

بــا کـه وفـا کرد که با ما کند…

خاک شد آن کس که در این خاک زیست

خاک چه داند که در این خاک چیست…

تخم ادب چیست؟ وفا کاشتن

حق وفا چیست؟ نگه‌داشتن

(همان، صص 48- 50)

عیب‌پوشی:

دیده ز عیب دگران کن فراز

صورت خود بین و درو عیب ساز

در همه چیزی، هنر و عیب هست

عیب مبین، تا هنر آری به دست

عیب‌نویسی مکن آیینه‌وار

تا نشوی از نفسی، عیب‌دار

(همان، صص 68- 69)

دوست‌گزینی:

دوست کدام؟ آن که بود پرده‌دار

پرده درند این همه چون روزگار

دوست بود مرهم راحت رسان

گر نه، رها کن سخن ناکسان

دوستیِ هر که ترا روشن است

چون دلت انکار کند، دشمن است!

تن چه شناسد که ترا یار کیست

دل بود آگه که وفادار کیست

تا نشناسی گهر یار خویش

یاوه مکن گوهر اسرار خویش…

دوستی از دشمن معنی مجوی

آب حیات از دَم افعی مجوی

دشمن دانا که غم جان بود

بهتر از آن دوست که نادان بود

(همان، صص 84،  88 و 89)

یقین و باورمندی:

راه یقین جوی ز هر حاصلی

نیست مبارکتر ازین منزلی

هر که یقینش به ارادت کشد

خاتم کارش به سعادت کشد

پای به رفتار یقین، سر شود

سنگ به پندار یقین، زر شود

گر قدمت شد به یقین استوار

گرد ز دریا، نم از آتش برآر…

اهل یقین طایفه‌یی دیگرند

ما همه پاییم، گر ایشان سر اند!

(همان، صص 58- 59)

 

  • سفارش به شاعران و نویسنده‌گان:

نظامی گنجوی، شاعران را بلبلان عرش خدا میداند که باید این گروه، رسالت خطیر شان را درک کنند  و با قلم و اندیشة ژرف شان، مردم را سمت‌وسو بدهند:

قافیه‌سنجان که سخن برکشند

گنج دو عالم، به سخن درکشند

بلبل عرش اند سخن‌پروران

باز چه مانند به آن دیگران؟

پردة رازی که سخن پروری‌ست

سایه‌یی از پردة پیغمبری‌ست

ز آتش فکرت که پریشان شوند

با مَلک، از جملة خویشان شوند…

(همان، ص27)

نظامی پُرگویی، لفاظی و حشونویسی شاعران را نکوهش میکند و باورمند است که این کار سبب بیهوده‌گویی، تهی شدن از معنا و تکرار قبیح میشود. وی سُرایشگران را به مطالعات ژرف، اندیشه‌ورزی و معناپردازی فرامیخواند:

نکته نگه‌دار، ببین چون بود

نکته که سنجیده و موزون بود…

چون سخنت شهد شد، ارزان مکن

شهدِ سخن را مگس‌افشان مکن…

بِه که سخن دیرپسند آوری

تا سخن از دست بلند آوری

هر چه درین پرده نشانت دهند

گر نپسندی، بِه از آنت دهند

سینه مکن گر گهر آری به دست

بهتر از آن جوی که در سینه هست…

(همان، صص27- 29)

نظامی به نوگرایی و تفاوت­های بارز شیوة سخنش با دیگران، به خوبی آگاه بوده و بیت­هایی بسیار در بارة تازه­گی و حتا غریبی اشعارش سروده است:

بِه که سخن دیرپسند آوری

تا سخن از دست بلند آوری…

من که دراین شیوه مصیب آمدم

دیدنی ارزم که غریب آمدم

(همان، ص29)

از کهنه­گی و کهنه‌پرستی سخت بیزار است:

از نوی انگور بود توتیا

وز کهنی مار شود اژدها

عقل که شد کاسة سر جای او

مغز کهن نیست پذیرای او…

سر نکشد شاخ نو از سرو بُن

تا نزنی گردن شاخ کهن

(همان، صص81 – 82)

سربلندانه، ناوابسته‌گی خود را  میگوید و از اوج کمال سخن میزند:

عاریت کس نپذیرفته‌ام

آن‌چه دلم گفت بگو گفته‌ام

شعبده­یی تازه برانگیختم

هیکلی از قالب نو ریختم

(همان، ص 24)

 

نتیجه‌گیری

یکی از ستاره‌گان خورشیدوار آسمان ادب پارسی، نظامی گنجوی است. وی نخستین کسی‌ست که منظومه‌سرایی را، به عنوان یکی از شیوه‌های ادبی، به طور تمام و کمال دنبال کرد و جایگاه ویژه‌یی به آن اختصاص داد. او با سرودن خمسة فروغناکش، چنان دل‌ها را شیفته نمود که کاروان بزرگی از سراینده‌گان را، به عنوان پیرو به دنبال خود کشاند. آثار نظامی و کسانی‌که به تقلید از او منظومه‌سرایی کرده اند، به تنهایی حَجم بسیاری از مجموعة ارزشمند ادب پارسی را در بردارد.

نظامی گنجوی با سرودن اشعار ناب و سِحرانگیز، به آب حیات ادبیات دست یافت و نامش را چنان جاودانه ساخت که گرد و غبار تاریخ، آن را نمی‌تواند بپوشاند. یکی از منظومه‌های نغز و ماندگار این سرایندة سترگ، مخزن‌الاسرار است. این اثر که گنجینه‌یی از رازهای عرفانی و اخلاقی است؛ در واپسین سال‌های روزگار جوانی‌اش سروده شده که سرشار از حکمت، پند، تمایلات زاهدانه و رویاهای روحانی است. این منظومه، با قصه‌های فشرده؛ اما پُرمایه و دل‌نشین، با وارسته‌گی و تعهد وجدانی، بر ستمگران، خاینان، ریاکاران، متعصبان، دروغگویان،… تاخته و سخنان تلخ و شرنگینی، نثارشان کرده است!

مخزن‌الاسرار که در شمار ژانر تعلیمی می‌آید؛ سراپا مملو از نکات اخلاقی، پندآموز و تنبیهی‌ست. سُرایندة آگاه و ژرف‌نگر این اثر؛ مردم را به سوی راستی، رازداری، عیب‌پوشی، مهرورزی، فروتنی، وفاداری، دوست‌گزینی، دادگستری، دنیاگریزی، خویشتن‌داری، حق‌گویی، آزادی و برابری فرامیخواند و از رذایل اخلاقی؛ چون تعصب، مردم‌آزاری، ستمگری، کینه‌ورزی، غرور، تکبر، دنیاپرستی، پُرگویی، دروغ، غیبت، تهمت، حسادت،… برحذر میدارد. در کُل هدف نظامی از سرودن این منظومه توجه دادن مردم به خودشناسی و خداشناسی، پاکیزه‌گی تن و روان از آلایش‌ها، پیروی از حق و عدالت و واکاوی صفات پسندیده است.

 

رویکردها

  • برتلس، یوگنی ادواردویچ. (1355). نظامی شاعر بزرگ آذربایجان. ترجمة حسین محمدزاده صدیق. تهران: پیوند، چاپ نخست.
  • ثروت، منصور(ویراستار). (1372). مجموعه مقالات کنگرة بین‌المللی نهمین سدة تولد حکیم نظامی گنجوی. تبریز: دانشگاه تبریز، چاپ نخست.
  • حمیدیان، سعید. (1373). آرمان‌شهر زیبایی. تهران: قطره، چاپ نخست.
  • خانلری، زهرا. (1354). فرهنگ ادبیات فارسی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران، چاپ دوم.
  • ریپکا، یان و دیگران. (1385). تاریخ ادبیات ایران. ترجمة عیسی شهابی. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین. (1355). با کاروان حله. تهران: جاویدان، چاپ سوم.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین. (1389). پیر گنجه در جستجوی ناکجاآباد. تهران: سخن، چاپ هشتم.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین. (1384). سیری در شعر فارسی. تهران: سخن، چاپ چهارم.
  • شهابی، علی‌اکبر. (1334). نظامی شاعر و داستان‌سرا. تهران: ابن سینا، چاپ نخست.
  • صفا، ذبیح‌الله. (1388). تاریخ ادبیات در ایران(جلد دوم). تهران: فردوس، چاپ هفدهم.
  • میرباقری، محسن. (2019). الفبای زیستن. تهران: نورالمجتبی.
  • نظامی، الیاس بن یوسف. (1389). کلیات نظامی. تصحیح و شرح وحید دستگردی. ویرایش بهمن خلیفه بناروانی. تهران: طلایه، چاپ دوم.
  • نظامی گنجوی، الیاس بن یوسف. (1387). مخزن‌الاسرار. تصحیح عزیزالله علی‌زاده. تهران: فردوس، چاپ نخست.
  • نظامی گنجوی، جمال‌الدین الیاس. (1362). دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی. مقدمه و تصحیح سعید نفیسی. تهران: فروغی، چاپ پنجم.
  • یوسفی، غلام‌حسین. (1383). چشمة روشن. تهران: علمی، چاپ دهم.
اشتراک گزاری از این طریق:

یک پاسخ

  1. خیلی یک بررسی دقیق رابطه به نظامی شده از نظر من کارکرد ایشان خیلی زیباست و حرفی نیست برایش بگوید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان