سیر مولانا پژوهی در سرزمین ما؛ استاد خلیلی، سرآمد مولانا پژوهان معاصر افغانستان

مولانا پژوهی

در گستره‌ی پر رمز و راز عرفان اسلامی، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مانند آفتابی است که سده‌هاست بر جان‌های حقیقت‌جو و معناطلب، نور می‌تاباند. او تنها یک شاعر بزرگ نیست، بل‌که اندیشمندی است که راز هستی را در شورِ عشق و رقصِ جان جست‌وجو می‌کند. اما درک مولانا تنها با خواندن اشعارش ممکن نمی‌باشد؛ برای رسیدن به ژرفای اندیشه‌های او، به نوعی معرفت خاص نیاز است که می‌توان آن را «مولاشناسی» نام نهاد.

مولاشناسی، صرفِ مطالعه‌ی دیوان‌ها و نوشته‌های منظوم و منثور مولانا نیست، بل‌که کوششی است برای هم‌نفس شدن با روح او. در این مسیر، خواننده باید نه‌تنها به واژه‌ها، بل به آهنگ نهفته در لایه‌های درونی کلام او گوش بسپارد. مثنوی معنوی، این «قرآن به زبان فارسی»، در ظاهر مجموعه‌ای از حکایات و قصه‌های دل‌نشین است، اما عمق آن راهی است به سوی خودشناسی و کشف حقیقت.

به همین خاطر، مولاشناسی روندی است، که در آن عقل و عشق، تأمل و تحلیل، شهود و شرح، همه در کنار هم کار می‌کنند تا تصویری روشن از دریای بی‌کران وجودی او ارائه دهند. این شناخت، صرف دانستن سنخِ نیست، بل‌که نوعی تحول درونی است؛ آغاز سفری است که انجام آن رسیدن به حقیقت خویش می‌باشد.

 

مولانا پژوهی در سرزمین ما

پژوهش‌های مرتبط با مولانا در سرزمین ما را می‌توان به دو دوره‌ی عمده تقسیم کرد: پیش از سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی و پس از آن. در دوره‌ی نخست، آثار موجود بیشتر در قالب شرح و تفسیر منظوم یا منثور بر مثنوی معنوی و دیوان شمس نگاشته شده‌اند. یکی از نخستین چهره‌های شناخته‌شده در این حوزه، مولانا یعقوب چرخی از پیروان طریقت نقشبندیه است که در سده‌ی هشتم هجری خورشیدی می‌زیست. او در شرح خود بر مثنوی، پیوندی میان نی‌نامه و حکایت‌هایی چون «پادشاه و کنیزک» و «موسی و شبان» برقرار کرده است. پس از او، مولانا عبدالرحمن جامی، شاعر و صوفی برجسته‌ی زبان فارسی، با نگارش رساله‌ی نائیه یا (نی‌نامه)، شرحی منظوم بر دو بیت آغازین مثنوی معنوی ارائه داد که یکی از آثار برجسته‌ی مولاناپژوهی در سده‌ی نهم به شمار می‌رود.

بررسی نسخه‌های خطی آرشیف ملی افغانستان نشان می‌دهد که در سده‌های هشتم تا دوازدهم هجری خورشیدی، ده‌ها نسخه‌ی خطی درباره‌ی مثنوی معنوی و آثار مرتبط با مولانا به نگارش درآمده‌اند. به‌ویژه سده‌ی دهم خورشیدی، که هم‌زمان با دوران صفویان در این سرزمین بوده، پرکارترین دوره‌ی مولاناپژوهی تاریخی به‌شمار می‌آید. از دیگر نمونه‌های ارزشمند، نسخه‌ی خطی‌ای است به خط عبدالحمید کاکری قندهاری در هرات، که توسط دکتور احمد معروف کبیری تصحیح و در سال ۱۳۹۳ هجری خورشیدی با مقدمه‌ای منتشر گردیده است.

با آغاز سلطنت امان‌الله خان در سال ۱۲۹۸ هجری خورشیدی و پی‌ریزی نهادهای علمی و فرهنگی نوین، زمینه‌ی تازه‌ای برای رشد تحقیق و پژوهش در افغانستان فراهم آمد. تصویب قانون مطبوعات در سال ۱۳۰۳ هجری خورشیدی و تأسیس مطابع، مجلات، و نهادهای آموزشی، فضای فکری کشور را به‌سوی مطالعات جدی‌تر سوق داد. در همین بستر تحول‌یافته بود که استاد خلیل‌الله خلیلی، ملک‌الشعرا و از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات معاصر افغانستان، گام نخست را در مولاناپژوهی معاصر این سرزمین برداشت. او با نگارش کتاب «نی‌نامه» در سال ۱۳۲۵ هجری خورشیدی، هم‌زمان با هفتصدمین سالگرد تولد مولانا، افقی تازه در مطالعه‌ی عرفان و ادب کلاسیک گشود. این اثر سترگ، نه تنها برداشتی نو از اندیشه‌های مولانا ارائه می‌کند، بلکه پلی‌ست میان سنت دیرپای عرفانی و رویکرد علمی در پژوهش‌های ادبی.

«نی‌نامه» ترکیبی سنجیده از تأملات خلیلی، رساله‌ی نائیه‌ی عبدالرحمن جامی، و شرح منظوم مولانا یعقوب چرخی است که مفاهیمی چون ساختار مثنوی معنوی، فلسفه‌ی سماع، و جایگاه نی در عرفان اسلامی را با نگاهی تلفیقی و تعمق‌محور واکاوی می‌کند. استاد خلیلی در این اثر، مثنوی را نه صرفاً متنی کلاسیک، بلکه صدایی زنده از دل تاریخ و فرهنگ اسلامی دانسته که همچنان با جان‌های جوینده سخن می‌گوید.

نی‌نامه موضوعاتی ژرف و متنوع را دربر می‌گیرد: از زندگینامه‌ی مولانا، ساختار و محتوای مثنوی، مقایسه‌ی آن با الهی‌نامه عطار، تا فلسفه‌ی سماع، نقش نی در عرفان، و شرح سنت‌های طریقت مولویه. این اثر با ارجاع به منابع معتبر ایرانی و ترکی، مانند مجله‌ی تربیت و رساله‌ی استاد احمد آتش، رویکردی فراملّی و علمی دارد که بر غنای آن می‌افزاید.

آن‌چه این کتاب را بیش از پیش ممتاز می‌سازد، فهرست متنوع و گاه شاعرانه‌ی بخش‌های آن است: «از بلخ تا بغداد» و «از خانه خدا تا قونیه» گرفته تا «شمس و زرکوب» و «سماع مولانا»، از «نغمه‌ی نی» و «خطابه‌ی دوم در قونیه» تا ترجمه‌ی وثیقه‌ی برادری میان بلخ و قونیه. «نی‌نامه» تصویری جامع از سفر روحانی مولانا و پیوندهای ژرف او با جهان پیرامونش ارائه می‌دهد؛ سفری که از بلخ آغاز می‌شود و در قونیه به ثمر می‌نشیند.

این کتاب را باید آغازگر گفت‌وگویی دانست که افغانستان در حوزه‌ی مولاناپژوهی با جهان آغاز کرد؛ صدایی از کابل و بلخ، که طنین آن در قونیه و تهران و استانبول نیز شنیده شد. صدایی که از نی برخاسته بود و همچنان در جان جویندگان طنین دارد.

در خطابه دوم قونیه که در اخیر کتاب درج است، استاد خلیل‌الله خلیلی به وزن مثنوی معنوی، شعری سروده، تولد مولانا را فراتر از یک رویداد تاریخی، به‌منزله‌ی طلوع جان‌بخشی در عالم معنا توصیف می‌کند:

کودکی برخاست از ام‌البلاد

بهتر از ابای علوی پا نهاد

رازها در عالم جان آفرید

چون شود بی‌جان که او جان آفرید

در پایان این خطابه، خلیلی با نگاه انسانی و فراملّی، پیوند دو ملت ترکیه و افغانستان را چنین بازمی‌گوید:

ترک و افغان چون عزیزان همند

در غم و شادی شریکان همند

این سروده، تجلی نگاه عرفانی و وحدت‌گرای خلیلی و گواهی بر تأثیر ژرف آموزه‌های مولانا بر فرهنگ منطقه است.

 

فرجامین سخن

با وجود پیشینه‌ای نسبتاً طولانی در حوزه‌ی مولاناپژوهی و خلق آثاری ارزشمند چون آثار مولانا یعقوب چرخی، رساله‌ی نائیه‌ی مولانا عبدالرحمن جامی، نی‌نامه‌ی استاد خلیل‌الله خلیلی و دیگر چهره‌های فرهیخته، این شاخه از مطالعات در افغانستان تاکنون نتوانسته است به یک بنیان آکادمیک منسجم و ساختارمند، شبیه آن‌چه در ایران و ترکیه دیده می‌شود، دست یابد. نابسامانی‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در این کشور از جمله عوامل اصلی عقب‌ماندگی پژوهشگران افغانستان از همتایان خود در دیگر کشورهاست.  با این‌همه، تلاش‌های مولاناپژوهان افغانستان همچنان ادامه دارد و آنان با وجود همه‌ی دشواری‌ها، از مسیر پژوهش و بازخوانی آثار مولانا دست نکشیده‌اند.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان