نگاه امیر عبدالرحمان‌خان به شمال و شمال‌شرق افغانستان

نگاه امیر عبدالرحمان‌خان به شمال و شمال‌شرق افغانستان

عبدالرحمان‌خان،  قدرتمندترین و در عین حال بحث‌برانگیزترین زمامدار تاریخ معاصر افغانستان شمرده می‌شود. او در آثار خود از جمله «پندنامه‌ی دنیا و دین» و جلد دوم آن تحت عنوان «تاج‌التواریخ»، خطاب به فرزندان و جانشینانِ پس از خودش، توصیه کرده است که برای نگهداری و ماندگاری حکومت‌های آینده‌ی‌‌شان، باید جغرافیای شمال و شمال‌شرق کشور را در اختیار داشته باشند.

به باور او، این بخش‌های افغانستان سرشار از منابع معدنی و زمین‌های حاصل‌خیز زراعتی می‌باشد که می‌تواند پایه‌های اقتصادی حکومت را مستحکم ساخته، قبایل «افغان» را ثرومند نموده و قدرت سیاسی حاکمان را تضمین کند. عبدالرحمان‌خان با تکیه بر ثروت منابع طبیعی و زمین‌های کشاورزی این مناطق، بقای حکومت‌های افاغنه را وابسته به تصرف و بهره‌برداری از آن‌ می‌دانست. جدای از بحث تبعید، یکی از عواملی که وی مخالفان خود را  از مناطق مشرقی و جنوب به شمال‌ و شما‌ل‌شرق کشور جابجا نمود، ریشه در همین مسئله داشت. زمامداران پس از وی نیز به توصیه‌های امیر عمل نموده و زمین‌های وسیعی زراعتی این مناطق را تحت عناوین «ناقلین»، «بی‌جاشده‌گان داخلی»، «مهاجرین برگشتی» و غیره تاکنون برای «افغانان»، توزیع کرده‌اند. همین‌طور، منابع معدنی شمال و شمال‌شرق افغانستان در تمام دوره‌های پس از عصر زمامداری امیر عبدالرحمان‌خان، به‌ویژه در دهه‌ی سوم سده‌ی بیست‌ویکم میلادی، از سوی حاکمان به‌گونه‌ای غیرشفاف استخراج شده‌است.

امیر، مردم شمال و شمال‌شرق افغانستان را «نرم‌خو، فرمان‌بردار و گوسفندی» توصیف نموده و چنین می‌پنداشت که حکومت کردن بر آنان، خیلی آسان می‌باشد. ضمناً، او خودش را چوپان (پادشاه) می‌خواند که از طرف خداوند به وسیله‌ای حضرت محمد و خلفای راشدین، به‌عنوان نگهبان گوسفندان (مردم افغانستان) مأمور شده بود. این تعبیر ریشه در روایت‌های مذهبی داشته و بازتابی از ذهنیت قبیله‌ای و تمامیت‌خواهانه‌ی او نیز شمرده می‌شود که مردم را نه به‌عنوان شهروندان برابر، بلکه هم‌چون رمه‌ای برای اطاعت تصور می‌کرد. چنین نگرشی در درازمدت، زمینه‌ساز برتری‌خواهی، زورگیری و تمامیت‌خواهی زمامداران پس از وی در سیاست کشور گردیده‌است.

موضوع دیگر، نگاه امیر به زنان این مناطق است. وی زنان آنجا را «زیبا و ارزان» خوانده و روایت‌های را از خرید کنیزان و هدیه گرفتن دختران نقل نموده و دیگران را ترغیب به چنین عملی می‌کند. این طرز تفکر نشان‌دهنده‌ی فرهنگ تصاحب زنان در نظام قبیله‌ای و خشونت ساختاری علیه آنان محسوب می‌شود. توماس جفرسون بارفیلد، نویسنده‌‌ی کتاب «تاریخ فرهنگی_سیاسی افغانستان»، روان‌شناسی اجتماعی قبایل افغان از دید امیر عبدالرحمان‌خان را تأیید نموده و پیرامون عوامل جنگ‌های آنان، چنین نوشته است: «مردان این قبایل برای به‌دست‌آوردن زر، زمین و زن می‌جنگند».

در کل، نگاه امیر عبدالرحمان‌خان به شمال و شمال‌شرق افغانستان ترکیبی از طمع اقتصادی، تصرف زمین‌های فراوان، تمامیت‌خواهی سیاسی برای نواده‌گان و ذهنیت قبیله‌ای استفاده از زنان بوده‌است. در واقع، او این سرزمین‌ را منبع دارایی، کشاورزی، فرمان‌برداری اجتماعی و بهره‌کشی جنسی می‌دانست. اگرچه او توانست دولت متمرکز نیرومند را ایجاد کند، اما این نوع نگرش وی بذر تبعیض، نابرابری، اشغال‌گری و بی‌اعتمادی را در کشور کاشت نمود. پیامدهای این توصیه‌های امیر، هنوزهم در حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان عمیقاً پابرجاست.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان