مجد خوافی به خانوادهی دیوانسالار وابسته بود. پدرش خواجه غیاثالدین پیراحمد خوافی نزدیک به 30 سال در دستگاه ابوسعید و شاهرخ وزارت داشت. دوران وزارت او چنان درخشان بود که گفته اند عدالت و کفایت آصف برخیا و نظامالملک طوسی را منسوخ کرد. مجدالدین در روزگار حکومت ابوسعید چندگاه در منصب انشا با نظامالدین عبدالحی منشی شریک بود و در ابتدا در کار سلطانحسین بایقرا وزارت میرزا محمد سلطان، مشهور به میرزا کیحپیک را داشت.
در آغاز کار، مجد الدین« به اندازه تبت» در حاشیه اموربود و چون از خود فراست و شایستگی نشان داد، ترقی کرد و به منصب پروانگی رسید و بعدها منصب رسالت نیز بدو داده شد. بدینسان روز به روز بر قدرت مجدالدین افزوده می شد و به تدریج حکم شد که احکام و منشورات سلطانحسین بایقرا را توقیع کند و « پرتو اهتمام بر تنظیم مهام ملک و مال اندازد» چنان نهاده شد هنگامی که بایقرا بر تخت سلطنت جلوس کرد، به او نیز اجازه داده شد در کنار سلطان بنشیند و سخن دادخواهان را بگوید و احکام صادره را بنویسید.
توطیههایی که علیه خوافی صورت گرفت، او برای مدت کوتاهی از وزارت کنار زده شد و بجایش افضلالدین کرمانی منصوب گردید اما عمر وزارت کرمانی بسیار کوتاه بود و خوافی دوباره به وزارت گماشته شد.
خواند میر در مورد وزارت مجدالدین محمد و شیوهی کار او مینویسد که مجدالدین محمد هر روز سحرگاه تا نماز ظهر به کارهای دیوانی اهتمام داشت و پس از آن تا نزدیک نیمه شب با طایفهای از فضلا و علما گفتگو میکرد و قدرت چنان بالای داشت که لقبش را معتمدالسلطنه و معتمد المملکه گذاشتند.
به گفتهی میرخواند در زمان وزارت خوافی «رعایا، مزارعان، محترفات و پیشهوران از دستاندازی عمال دیوان نجات یافته در مهاد عدالت و نصفت فارغ بال نشتند» او در مدت وزارتش به تدارک خللهای پیشین پرداخت، کشاورزان را از مالیات سنگین معاف کرد و تمام مقرریهای نا پرداخته دیوانیان را پرداخت.
خوافی پس از آنکه مورد توطیههای شماری از نزدیکان بایقرا گرفت و در پی آن محاکمه شد و حکم گردید که اموالش مصادره و خودش شکنجه شود، از راه بیابان به کرمان رفت وبه قصد گزاردن حج آهنگ حجاز کرد ولی در منزل تبوک در سال 899 هـ. ق چشم از جهان بست.