از متن مقاله؛
برخی چلهنشینان نوروز را مُهر اسلامستیزی میکوبند. این برچسپ مانند دشنۀ زنگدار از دسته تا تیغه سـیاناید دارد و میتواند پس از هر زمستان بدتر از پار و پیـرار رخ نماید. از سوی دیگر، در واکنش پیشگیرانه، کسانی آن را با میلۀ گل سرخ مزار مولا علی(ع) در بلخ و فردایش را به جشن دهقان در سراسر افغانستان پیوند زده اند تا مگر اینگونه از شاخ و پنجه گرفتن ماجراها کاسته باشند.
سور نوروز باید سرشار از ترنگ، لبریز ترنم و مالامال ترانه بوده باشد. این نمونهها چه شدند و کجا رفتند؟ نیازی به پرسش نیست. سرنوشت مردمانی که گفتار را برتر از نوشتار میدانند، روشن است.
شیوۀ ناخوشایند دیگری به میان آمده است: تا سخن از نوروز میشود، با شهیدنمایی، بزم خوشی هموار نشدۀ مان را برمیچینیم و با گسترش گلیم سوگ شیون سر میدهیم: فلان و بهمان و نوروز را نمیپذیرند و به ما نیـز فرمان میدهند که نپذیرید!