Search
Close this search box.
پخش ویدیو

مهربان و نرم‌خوی و صادق و حاضرجواب
دختری را مثل تو هرگز نمی‌دیدم به خواب

اولین بارت که دیدم با خودم گفتم: ” اَنی!
یارِ لالا! مقبولیِ اِی که تیره از حساب”

پیش من باشی سراپا هی نگاهت می‌کنم
تا مبادا بشکنی با اشتباهی ای حباب!

گل که می‌خندی لبانت ساقیِ مستی‌ست که –
لرز دارد می‌خورد در دست او جام شراب

هیچ‌ توفیری ندارد فتنه بر پا می‌کند
گیسوان در روسری یا احتمالا بی‌حجاب

بعدِ مدت‌ها که ره گم کرده‌ای از دل به چشم
خیر باشد حضرت بانو! کجا با این شتاب؟

سال‌ها نالیدم و از من بخاری برنخاست
ای فدای مادرم با این چنین یک انتخاب

 

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان