از متن کتاب:
این دفتر نیز چونانِ گاهان، آمیزۀ از باستانگرایی، بومیگرایی، هویتمداری، عشق، جامعه و سیاست است که در ساختار زبانی ویژه و متفاوت از جریان غالب شکل گرفته و عرضه شده است. این ویژگیها نه اینکه خواسته و تحمیلی بر شعر بار شده باشند؛ بل پیش از آنکه سر از شعر بدر کنند شخصیت خودم را شکل داده و وجودم را تسخیر کرده اند، یعنی زمانی که حتی شاعر هم نیستم و از شعر فاصله دارم، باز هم شالودۀ این ویژگیهایم. هر شعر در آنِ آفرینش، بخشی از وجودم را با خود برده است و هر واژه خشتی از جانم را؛ چونانِ شیمه از تن، چونانِ هوش از کالبد. انگار برخاستن منِ دیگری را از خویش، که گویا به کمال رسیده است و میخواهد خود باشد، به چشم می بینم. آ نگاه در برابرم قد میکشد و با من سخن میگوید؛ آنگاه روبه روی مخاطبش ایستاده و با او حرف میزند. و من او را چونانِ مادری که فرزند دلبند و برومندش را به چشم خریدار نظاره میکند، به تماشا مینشینم و دنبال نشانههای خویش در او میگردم. پس از آرامش خاطر و نشاط درونی، آهسته میگویم: چقدر به من رفته ای و شبیه منی.