تحلیل و واکاوی گفتمان توتالیتر در «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین»

تحلیل و واکاوی گفتمان توتالیتر در «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین»

هانا آرنت در کتاب توتالیتریسم اشاره می‌کند که: «اگر توتالیتریسم در ادعایش جدی باشد، باید کار را به‌جایی بکشاند که یک‌باره برای همیشه هرگونه عرضه‌ی وجود و فعالیت مستقیمی از میان برداشته شود.» (آرنت، ۱۳۶۶: ۶۳) در شعر «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین» از واصف باختری، ما با چنین وضعیتی روبه‌روییم. هیچ فعالیت مستقلی وجود ندارد و تمام فعالیت‌های انجام‌شده در قدم اول باید با اهداف گروه حاکم همسو گردد و در قدم دوم به نفع آن تغییر پیدا کند.

این شعر که نشانه‌هایی از اقتدارگرایی فرهنگی، استبداد رأی و انحصار حقیقت را بازنمایی می‌کند، یکی از معدود شعرها در میان اشعار معاصر فارسی افغانستان است که به‌صورت نظام‌مند و آگاهانه در پی نقد و براندازی توتالیتریسم است. چنان‌که رهنور زریاب نیز در توصیف این شعر نوشته است: «در پشت این ظاهر هزل‌آگین و شوخی‌نمای «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین»، همانند همه طنزهای پرقدرت و سنگین، واقعیت‌های تلخ و زننده و خشم‌برانگیزی نهفته است.» (باختری، ۱۳۸۸: ۵۲۰)

به باور بنده نیز در ادبیات، نقد یک پدیده یا یک سیستم با توسل به طنز بهتر ممکن است؛ آن هم طنزی که با استفاده از الفبا و ادبیات آن پدیده‌ی قابل نقد یا نظام مورد نظر صورت می‌گیرد. به بیان واضح‌تر، اگر شما بخواهید حرف کسی را به سخره بگیرید، هرچه او به‌شکل جدی گفت، شما هم متعاقباً با جدیت بیشتر آن را تکرار کنید. انجام این عمل پس از لحظاتی باعث شکستن فضای جدی، خجلت جانب مقابل و ایجاد فضای طنزآمیز و انتقادی می‌گردد و ابهت و جایگاه متکلم را به‌عنوان کسی که حرفش باید توسط مخاطب مورد تأیید قرار بگیرد، زیر سؤال می‌برد.

در شعر «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین»، واصف باختری از این تکنیک بهره برده است. این شعر با تک‌گویی، تک‌صدایی، بیان منبری و لحن آمرانه و دستوری در کل اثر، در تلاش برای ایجاد حقیقت واحدی است که توسط نظام توتالیتر برساخته شده است. این بیان‌نامه که مردم عام یا توده را مخاطب قرار می‌دهد، به‌صورت اول‌شخص جمع به بیان افکارشان در همه‌ی امور فرهنگی می‌پردازد و بسیاری از اتفاقات تاریخی ـ فرهنگی را از آن‌جا که همگام با فعالیت و ذهنیت توتالیتریست‌ها نیست، با جدیت تمام به باد نقد، لعن، نفرین و دشنام می‌گیرد.

اما این ظاهر روایت شعر است، در حالی که در واقع، «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین» دهن‌کجی مطلقی است به سیستم‌های دیکتاتوری و توتالیتر که می‌توانند در هر جای جهان با هر ابزار و امکاناتی باشند؛ زیرا تمام این نظام‌ها در هر جای جهان که فعالیت داشته باشند، از یک سازوکار پیروی می‌کنند و مؤلفه‌های مشخصی دارند. در نظام‌های توتالیتر، اولین چیزی که مهم است، یکسان‌سازی و حذف «دیگری» است. برای چنین نظام‌هایی، تنوع معنایی ندارد و همه‌چیز باید طوری باشد که آن‌ها می‌خواهند.

ناگفته نباید گذاشت که در نظام‌های توتالیتر، با یک سیستم ارگانیک و مدیریت‌شده‌ای از سرکوب مواجه هستیم، نه یک ساختار پراکنده. این وجه در شعر واصف باختری به‌خوبی با استفاده از ضمیر متکلم اول‌شخص جمع «ما» نشان داده شده است. وقتی می‌گوییم «ما»، شروع به تقسیم افراد یا گروه‌ها می‌کنیم؛ یعنی «ما» و «آن‌ها». «آن‌ها» یعنی دیگران، یعنی بیگانگان که باید سرکوب شوند تا شبیه ما شوند یا نابود گردند:

«گوش فرا دارید/ ای عوام کالانعام!/ ما را زبانی خاص است/ ما را بیانی خاص است…» (باختری، ۱۳۸۸: ۵۲۱)

در بسیاری از متون ادبی، زمانی که گفتمان توتالیتر به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم بازنمایی می‌شود، با نشانه‌هایی مانند ادعای مالکیت حقیقت، انحصار کلام و حذف دیگراندیشان قابل شناسایی است. لحن آمرانه و دستوری این شعر که نشان می‌دهد متکلم خود را در جایگاهی برتر می‌بیند و بقیه را نادان فرض می‌کند و به تک‌گویی ادامه می‌دهد، حاکی از وجود حاکمیت گفتمان توتالیتر در کل فضای این شعر است. این‌که می‌گوید «ما را زبانی خاص است»، در واقع به ارزش‌های برساخته‌ی متفاوت خود تکیه می‌کند و با همین ابزار می‌خواهد دست به اعمال سلطه بزند؛ زیرا زبان نیز یکی از ارزش‌های فرهنگی قابل‌افتخار برای چنین گروه‌هایی است.

جالب است که تهدید، سرکوب و ارعاب بیشتر خود را در قالب کلمات و ادبیات به‌خوبی نشان می‌دهند. در تمام متن «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین»، فضای گفتمانی سرکوب و تهدید به‌صورت مهندسی‌شده حاکم است. از عنوان شعر گرفته تا لحن، ضمایر، افعال و نظریه‌دادن در باب اتفاقات گذشته‌ی تاریخی و محکوم‌کردن و لعن و نفرین فرستادن به کسانی که مثل «ما» فکر نمی‌کنند، همه و همه در خدمت ساخت فضای گفتمانی توتالیتر در این متن هستند. جایی که خشونت وقتی برای اهداف «ما» استفاده می‌شود، قابل ستایش است:

«رابعه [مراد رابعه‌ی بلخی شاعر] سزاوار رجم بود/ نه در سپهران دانش نجم/ برادر مهتر او حارث سزاوار اندک سپاس و ستایش است/ که حمیت مردی داشت/ و نگذاشت/ که خواهر گیسو بریده‌اش/ به دل‌خواه خود شوهر گزیند.» (همان، ۱۳۸۸: ۵۲۲)

در این‌جا، گفتمان مردسالاری و ضدمؤنث به‌عنوان ممد توتالیتریسم مورد ستایش قرار می‌گیرد. در بخش دیگر شعر، به مذمت «دیگران» می‌پردازد و آن‌ها را صرفاً به این جهت که مشابه «ما» نیستند، محکوم می‌داند:

«ما فرمان داده‌ایم/ که در هر سفینه‌ای که نام «بهزاد» آید/ بر آن خط ترقین کشند/ و به‌جایش بنویسند بد ذات!…»

یکی از ویژگی‌های نظام‌های سرکوبگر، جدیتی بیش از حد در انجام امور و فعالیت‌هایشان است که خود منجر به طنز می‌شود و در ادبیات عامه‌ی مردم، فکاهیات و حکایات جالبی از این برخوردها همیشه وجود دارد. باری، کسی جوک‌های زمان استالینی را در شوروی سابق نقل می‌کرد و نشان می‌داد که روایت اتفاقاتی که آن‌ها با جدیت تمام انجام داده‌اند، چگونه می‌تواند این‌قدر مضحک باشد. در شعر باختری نیز چنین است؛ وقتی با جدیت می‌گوید که فرمان داده‌ایم هرجا اسم بهزاد را دیدند پاک کنند و به جایش بنویسند «بد ذات»، مخاطب را به خنده می‌اندازد.

برای سیستم‌های توتالیتر، «دیگران» خط قرمزند:

«نه بیگانه‌پرستیم که از «نیم» سخن گوییم/ که او در اصل «نی‌ما» ست/ یعنی از ما نیست.» (همان، ۱۳۸۸: ۵۲۵)

در این‌جا، سخن نگفتن از نیما یعنی عدم تبعیت و مشروعیت او. نیمای یوشیج که مبدع جریان شعر جدید بود، به‌عنوان «دیگری» یا بیگانه تعریف و نفی می‌گردد. یکی دیگر از ویژگی‌های توتالیتریسم، مخالفت با هر نوع تغییر است:

«ما نه زان سبک‌مغزانیم/ که شعر نو گوییم/ زیرا هرچه نو است، کفر را در گرو است.» (همان، ۱۳۸۸: ۵۲۵)

آرنت معتقد است که جنبش‌های توتالیتر با ساختن سیستمی از دروغ‌های نظام‌مند در مورد مسائل، در پی فریب توده‌ها هستند و در عوض از پیروانشان اطاعت بی‌چون و چرا می‌خواهند. (آرنت، ۱۳۶۶: ۱۶۰) باختری نیز با لحنی که در شعر به کار برده و کلماتی که استفاده کرده، همین موضوع را خواسته نشان بدهد:

«ما را از خود عروض است/ و قاموس است/ و هرکه این نپذیرد/ بدون حاشاالحضور/ دیوث است[…]» (باختری، ۱۳۸۸: ۵۲۷)

ادبیات تهدید و ایجاد فضای ارعاب به‌عنوان ابزاری برای به کرسی نشاندن فرمان‌های توتالیتریسم عمل می‌کند، آن‌جا که می‌گوید:

«ای نسل‌های آینده!/ فرمان می‌دهیم:/ او را از یاد ببرید/ و خاطره‌اش از الواح ضمایر و اوراق خواطر/ فروبسترید/ این‌کار شما را ضمان باشد تا از قهر ما در امان باشید.» (همان، ۱۳۸۸: ۵۲۸-۵۲۹)

این سخن را در مورد غبار می‌گوید و مدعی است که با گفتن حقیقت، رازهای «ما» را برملا کرده است. تلاش برای تحریف واقعیت، جعل تاریخ، حقیقت برساخته و دادن آن به خورد آیندگان، مصداق‌های بارزی از توتالیتریسم هستند.

تمام تکه‌های شعر «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین» را می‌شود به همین شکل مورد تحلیل و واکاوی قرار داد، زیرا همان‌گونه که قبلاً تذکر رفت، این شعر یک دهن‌کجی عامدانه با استفاده از تکنیک تکرار ادبیات و لحن سیستم‌های توتالیتر است. شعر معاصر فارسی افغانستان یکی از جریان‌های پویای اجتماعی یا به عبارتی یکی از بهترین آنتی‌تزهای فعال از نوع خود در برابر نظام‌ها و جریان‌های سیاسی چند دهه‌ی اخیر در افغانستان بوده است.

ناگفته نباید گذاشت که در بحبوحه‌ی این جدال‌ها، یکی از آسیب‌هایی که بر پیکر شعر فارسی وارد شده است، هم‌سویی و هم‌گامی خواسته یا ناخواسته‌ی عده‌ای از شاعران با گفتمان‌های سلطه و قدرت است و این موضوع باید به‌صورت جداگانه و با داوری منصفانه مورد واکاوی و بررسی قرار بگیرد. از نظر بنده، شعر معاصر فارسی سه نوع مواجهه با گفتمان‌های قدرت در کشور داشته است:

۱. جریان هم‌سو با گرایش‌های فکری و سیاسی

۲. گرایش به بی‌طرفی یا نوعی انفعال صوفی‌مآبانه با تکیه بر تغزل

۳. جریان مبارز و تپنده که در واقع تلاش روشن‌فکرانه‌ای بوده است برای شکستن گفتمان‌های غالب و مسلط قدرت در کشور که اشعار واصف باختری به‌صورت عموم و شعر «بیان‌نامه‌ی وارثان زمین» به‌صورت اخص شامل این دسته از اشعار معاصر ما می‌گردد.

منابع:
۱. باختری، واصف (۱۳۸۸). سفالینه‌ی چند بر پیش‌خوان بلورین فردا. به کوشش ناصر هوتکی. چاپ نخست. کابل: انتشارات سعید.

۲. آرنت، هانا (۱۳۶۶). توتالیتریسم. ترجمه‌ی محسن ثلاثی. چاپ دوم. تهران: انتشارات جاویدان.

برای مطالعه‌ی بیشتر در این زمینه:

  • دهقان، محمدصادق (۱۳۹۴). در قاب آیینه (گفت‌وگو با واصف باختری). پرسشگر: نصرالله پرتو نادری. چاپ اول. تهران: سوره مهر.
  • فرکلاف، نورمن (۱۳۹۹). تحلیل گفتمان انتقادی. ترجمه‌ی روح‌الله قاسمی. چاپ اول. تهران: اندیشه احسان.
  • نادر، نصرالله پرتو(۱۴۰۱). پیر روشنی‌فروش. چاپ اول. کابل: واژه و فرهنگ.
  • زریاب، رهنورد (۱۳۹۵). «اوصاف واصف و وصف او در صف اصحاب فلسفه». دستینه‌ها (مجموعه‌ی مقالات).به کوشش ناصر هوتکی. جلد اول. کابل: عازم.
اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان