شکرستان هند: بندرابن‌داس «خوشگو» «شاعر و تذکره‌نویس»

بندرابن‌داس «خوشگو»

خوشگو که یکی از شاگردان مبرّز ابوالمعانی بیدل است در بین سال‌های 1078 تا 1088قمری در متهورا/ متهُرا متولد شده است. وی افزون بر ابوالمعانی بیدل، از میرزا محمدافضل سرخوش کشمیری نیز در سن چهارده‌سالگی اصلاح سخن نموده و تخلّص خود را نیز از وی گرفته است. از دیگر فحول شعراء که خوشگو به خدمت آنان رسیده است، شیخ سعدالله گلشن و سراج‌الدین علی‌خان آروز است. خوشگو در اواخر عمر بیدل، تقریبا همه‌ی وقت با وی می‌بود و بیدل بیاضی از شعرهای خود را نیز به وی داده بود. شیخ نورالعین واقف لاهوری در اوایل شاعری پیش خوشگو مشق سخن نموده است. مرگ خوشگو به قول صحیح در سال 1170قمری در عظیم‌آباد پتنه اتفاق افتاده است.

 

آثار خوشگو

از خوشگو دیوانی به‌یادگار مانده است که بادریغ تا هنوز در هیچ‌جایی سراغ نشده است. وی کتابی را با نام «ملفوظات بیدل» نیز تدوین نموده بود که در آن گفته‌های بیدل را گِرد آورده بود ولی با تأسف که از این اثر وی نیز سراغی نیست. اثر مهم و ارزنده‌ای که از خوشگو به ما رسیده است، همانا «سفینۀ خوشگو» است که عبارت است از تذکرةالشعرای متقدمین (از رودکی تا ظفر همدانی)، متوسطین ( از مولینا جامی تا شگونی گلپایگانی) و متأخرین (از ناصرعلی سرهندی تا سرب سکه دیوانه). خوشگو این اثر خود را بین سال‌های 1137 تا 1147 تدوین نموده است. اثر دیگری هم از خوشگو به نام «مرقع» برجا مانده که باز هم سراغی از این اثر نیست.

 

گزیده‌ی اشعار

مرکّب از سِوادِ دیده‌ی یعقوب کن «خوشگو»

رقم سازی اگر تاریخِ مشتاقانِ محزون را

***
چند معمارِ دلِ ویرانِ من خواهی شدن؟

این سرای نامبارک قابلِ تعمیر نیست

***
آواز تیشه امشب از بیستون نیامد

شاید به خوابِ شیرین فرهاد رفته باشد

***
برای یار تعظیمِ رقیبان هم ضرور افتد

به شوقِ بت، نخستین سجده در پیشِ برهمن کن

***
در وصف بیدل گوید:

بایدم شُستن لب از مشک و گلاب

تا بگویم نام آن عالی‌جناب

***
بیدل که تختگاهِ فصاحت مقامِ اوست

«معنی» کنیز او شد و «مضمون» غلامِ اوست

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان