واصف باختری؛ حافظه‌ای درخشان و نگاهی پدرانه به نسل جوان

واصف باختری؛ حافظه‌ای درخشان و نگاهی پدرانه به نسل جوان

استاد واصف باختری، از برجسته‌ترین چهره‌های شعر معاصر فارسی‌دری، در دامنه‌ای از فرهنگ، زبان، تاریخ و انسان‌دوستی قد برافراشت. او در سال ۱۳۲۱ خورشیدی در شهر مزار شریف زاده شد.

پدرش، مردی اهل کابل بود که در جوانی برای مأموریت دولتی به مزار رفته بود. همان‌جا ماندگار شد، با زنی از خانواده‌ای مزاری ازدواج کرد و بانشین آن شهر گشت. از این پیوند، کودکی پدید آمد که بعدها یکی از استوارترین قله‌های شعر و اندیشه در افغانستان شد.

بی‌نیاز از اثبات است که استاد واصف باختری، سخنوری توانا بود که با قامت استوار خود، بر بلندای شعر امروز ما ایستاده است.

باختری نه‌تنها در عرصه شعر و ادب معاصر، جایگاهی ممتاز داشت، بلکه در شناخت عمیق از ادبیات کلاسیک، فلسفه‌ شرق و غرب، و نیز در برخورد انسانی و مسئولانه‌اش با نسل جوان، چهره‌ای کم‌نظیر به شمار می‌رفت.

از میان ویژگی‌های فراوان استاد باختری، دو خصوصیت برجسته، بیش از همه در ذهن من و بسیاری از هم‌دوره‌ای‌هایم نقش بسته است:

۱. نگرش پدرانه و حمایت‌گرانه از نسل نو

استاد باختری با نوآموزان شعر و شاعری، برخوردی محبت‌آمیز، دلسوزانه و مشوقانه داشت. او در کنار نقد دقیق و گاه سخت‌گیرانه، همواره با جوانان به نرمی و بزرگواری رفتار می‌کرد و با راهنمایی‌های فنی و اخلاقی خود، زمینه رشد بسیاری از آنان را فراهم ساخت.

شاعران زیادی که در دهه شصت خورشیدی وارد میدان سخن شدند و بعدها به نام و نشانی درخور دست یافتند، از آموزه‌ها، نقدها و مهر استاد باختری بهره‌مند بودند. از جمله می‌توان به لیلا صراحت روشنی، حمیرا دستگیرزاده، شبگیر پولادیان، قهار عاصی، ثریا واحدی، محب بارش و دیگران اشاره کرد که همواره از حضور و راهنمایی او بهره می‌بردند. این کمک استاد باختری نه تنها به جوانان بلکه به شاعران شناخته نیز می رسید یادم است ، در یکی از دیدارهایم با سلیمان لایق  برای مصاحبه به برنامهء  «هفت اورنگ» اداره هنر و ادبیات، پس از پایان مصاحبه‌ای مشترک، هنگام خداحافظی، به من گفت:

ـ «می‌روی رادیو؟»

گفتم: «نه، عازم انجمن نویسندگان هستم برای مصاحبه.»

مکثی کرد، سپس دوسیه‌ای به دستم داد و گفت:

ـ «اگر زحمت نیست، این را برای باختری‌صاحب ببر.»

و توضیح داد که زمانی‌که مسئول زون مشرقی بوده، معلمی را که مخالف دولت وقت بوده، دستگیر کرده‌اند. به آن معلم گفته بود:

ـ «اگر تو را آزاد کنم، به زنده گی عادی بازمی‌گردی؟»

و پاسخ شنیده بود:

ـ «نه! باز هم علیه‌تان می‌جنگم.»

لایق سپس افزود که در مورد این ماجرا، قصیده‌ای بلند در وزن شاهنامه سروده و بخش‌هایی از آن را پیشتر به استاد باختری داده تا از نظر بگذراند. اکنون بخش پایانی را نیز برای اصلاح به او می‌سپارد، چرا که استاد باختری در تشخیص سکته‌های وزنی و اصلاح ساختار عروضی، مهارتی بی‌بدیل داشت.

۲. حافظه‌ای استثنایی و توان تحلیلی خیره‌کننده

یکی از جلوه‌های نادر شخصیت استاد باختری، حافظه شگفت‌انگیز و قدرت تحلیلی خارق‌العاده‌ او بود. در دهه شصت خورشیدی که در اداره هنر و ادبیات رادیو افغانستان فعالیت داشتم، مسئولیت تهیه‌ء برنامه «هفت اورنگ» را نیز به‌عهده داشتم. در آن برنامه با بیشتر چهره‌های مطرح شعر و ادب معاصر افغانستان مصاحبه داشتم.

هرچند استاد باختری کمتر به مصاحبه تن می‌داد، اما زمانی‌که حاضر به گفتگو می‌شد، بی‌هیچ یادداشت یا متن کتبی، پاسخ‌هایی دقیق، مستدل و پیوسته ارائه می‌کرد. این ویژه گی کم‌تر در میان اندیشمندان ما مشاهده می‌شد. از میان شخصیت‌های هم‌طراز او، تنها استاد علی‌احمد زهما و استاد اسدالله حبیب دارای چنین توانایی‌ای بودند.

در نیمه‌ دوم دهه شصت، برنامه‌ای رادیویی با عنوان «گذرگاه شعر» هر هفته به مدت پنجاه و پنج دقیقه از سوی اداره ما پخش می‌شد. تهیه‌کننده این برنامه بانو فوزیه عظیمی و گوینده‌ آن، استاد واصف باختری بود. در هر قسمت، یکی از دوره‌های شعر فارسی به‌صورت دقیق و عالمانه بررسی قرار می‌گرفت. استاد باختری بی‌هیچ یادداشت و تنها بر پایه‌ حافظه‌ و اندوخته‌های ذهنی خود، پشت میکروفون می‌نشست و به‌صورت پیوسته و منظم، برای بیش از پنجاه دقیقه سخن می‌گفت. چنین توانی، نه‌تنها در زمان خود، بلکه حتی امروز نیز پدیده‌ای نادر و شگفت‌انگیز به شمار می‌آید.

گاه‌گاهی نیز در نشست‌های دوستانه‌مان از استاد می‌خواستیم که از حافظه‌ خود، بیتی یا قطعه‌ای از شاعران کلاسیک بخواند. بی‌درنگ، ده‌ها بیت از خراسانیان کهن یا غزل‌سرایان سبک عراقی را با بیانی شیرین و نغمه‌وار از ذهن می‌خواند. این لحظات، لحظاتی بودند که ما در سایه حافظه‌ء زنده و دل‌زنده‌ استاد، شعر کلاسیک را از نو می‌آموختیم و لذت می‌بردیم.

در پایان، برای من، که این افتخار را داشته‌ام تا در دهه‌ شصت خورشیدی، هم‌نشینی، هم‌صحبتی و دوستی نزدیک با دو چهره‌ بزرگ و تأثیرگذار ادبیات معاصر کشور، استاد واصف باختری و استاد رهنورد زریاب، را تجربه کنم، این یادها و خاطرات نه‌فقط سرمایه‌های شخصی، که بخشی از حافظه‌ فرهنگی یک نسل‌اند.

یاد استاد واصف باختری، نه‌تنها با شعرهای نابش، بلکه با انسان‌دوستی، فروتنی و نبوغ فکری‌اش در حافظه‌ ادبیات ما زنده خواهد ماند.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان