محمد عثمان اکرم سلطانی، مشهور به «عثمان عقرب سرگردان»، در ۶ عقرب/آبان سال ۱۳۳۷ هجری خورشیدی در دامنهی کوه قرغهی کابل و در خانوادهای دهقان به دنیا آمد. دوران کودکی او با تنگدستی و دشواریهای زندگی روستایی همراه بود، اما با پشتکار توانست آموزش ابتدایی را در مکتب قلعه قاضی و متوسطه را در لیسه میرویسنیکه به پایان برساند.
پس از موفقیت در امتحان کانکور، به تخنیکم اتومیخانیکی کابل راه یافت و در سال ۱۳۶۷ هجری خورشیدی دیپلم انجینری دریافت کرد. چند سال بعد، در سال ۱۳۷۳ هجری خورشیدی به دانشکدهی ژورنالیسم دانشگاه کابل راه پیدا کرد. تحصیلات او به دلیل شرایط سیاسی کشور بارها با وقفه روبهرو شد، اما سرانجام در سال ۱۳۸۶ هجری خورشیدی مدرک کارشناسی خود را با دفاع از پایاننامهای با عنوان «تجهیزات طنز» به دست آورد.
از جوانی، زندگی عثمان سرگردان با سیاست نیز گره خورد. نخستین بازداشت او در سال ۱۳۵۸ هجری خورشیدی به مدت پانزده روز صورت گرفت. در سال ۱۳۶۰ هجری خورشیدی دوباره دستگیر و این بار به شش سال زندان محکوم شد. او در زندان چندین بار دست به اعتصاب غذا زد و با زندانبانان مباحثات سیاسی داشت.
فعالیتهای فرهنگی و رسانهای او از سال ۱۳۷۷ هجری خورشیدی وارد مرحلهی تازهای شد. او همراه با محمد ضیا کوشا مجلهی طنز و کارتون «زنبیل غم» را بنیان گذاشت. سپس، برنامههای رادیویی طنز «زنبیل غم» و «زلزله» را تولید کرد. در عرصهی تلویزیون نیز فعال بود: برنامهی «زنگ خطر» را در طلوع، «انبور» و «چلوصاف» را در تلویزیونهای سبا و نور، و برنامهی تحقیقی و انتقادی «تلک» را در تلویزیون نورین راهاندازی کرد؛ برنامهای که با زبانی طنز به نقد فساد و مسائل اجتماعی میپرداخت.
سبک طنزنویسی او آمیزهای منحصربهفرد از زبان روستایی، پارودی، گروتسک، هجو و اپیگرام بود. در کارنامهی ادبی و رسانهایاش بیش از ۳۰۰ داستان کوتاه طنز، بیش از ۱۰۰ مقالهی سیاسی و نزدیک به ۷۰۰ ساعت برنامهی رادیویی و تلویزیونی به چشم میخورد. آثار او عمدتاً فساد، بیعدالتی و نابرابری را هدف قرار میدادند و در عین حال، نسل تازهای از طنزنویسان افغانستان را تربیت کردند. او با آموزش و هدایت ۱۰ تا ۱۲ نویسندهی جوان، سهمی مهم در تداوم طنز معاصر افغانستان بر جای گذاشت.
انجنیر محمد عثمان اکرم سلطانی، «عثمان عقرب سرگردان»، در ۲۰ سنبله/شهریور سال ۱۴۰۳ هجری خورشیدی در کابل چشم از جهان فروبست. میراث او شامل بیش از چهار دهه تلاش در عرصهی طنز مطبوعاتی، ژورنالیسم تحقیقی، نقد اجتماعی و فعالیتهای فرهنگی است؛ میراثی که جایگاه ویژهای در تاریخ رسانه و ادبیات افغانستان دارد.
روانش شاد و یادش گرامیباد!