موسیقی بیرونی در شعر محمدصادق عصیان

محمدصادق عصیان

پیش درآمد

شعر کلامی‌ست خیال‌انگیز، دارای پیام و آمیخته به موسیقی که با گزینش واژه‌ها و گروه‌های زیبا، پرمعنا و خوش‌آوا با خیال‌پردازی شاعر به شکل هنری بیان می‌شود. براین اساس موسیقی شعر بر پایه‌ی بافت آواهای موجود در واژه‌ها شکل گرفته، سخن اعجازآمیز و دلنشین را ایجاد می‌کند و خواننده را به حیرت وامی‌دارد و او را به جستجوی شناخت این رموز و ترفند می‌کشاند؛ بدین ترتیب شعر یک پدیده‌ی هنری و یک غریزه‌ی معنوی در انسان است. برخی‌ها به این باور اند که شعر واقعی زاییده‌‌ی ناخودآگاه انسان است که بدون دخالت آگاهی او بر زبانش جاری می‌‌شود؛ موسیقی و همه‌‌ی عوامل تشکیل دهنده‌‌ی شعر به دنبال آن بر زبان شاعر نمود عینی پیدا می‌کند؛ نه این‌‌که شاعر، قالبی را از پیش گزیده‌شده در خدمت مضمون قرار بدهد، و سپس نامش را شعر بگذارد. درواقع موسیقی در شعر جنبه‌‌ی تزیینی ندارد، بلکه یک پدیده‌‌ی طبیعی است، برای تصویر عواطف که به هیچ روی نمی‌‌توان از آن چشم پوشید. علتش هم این است که عاطفه یک نیروی وجدانی است و آثاری نیز در جسم آدمی دارد که به هنگام خشم، شادی و اندوه آشکار می‌‌شود. همچنین هیچ‌ ملتی را نمی‌شناسیم که از موسیقی بی‌بهره باشد، پس باید بپذیریم که موسیقی پدیده‌یی در فطرت آدمی است (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۸، ص. ۳۳). از این‌‌رو موسیقی شعر به دنبال احساس، عواطف و تخیل سراینده به زبان وی جاری می‌‌شود و بدون این ویژه‌‌گی اگر سخن به نظم کشیده شود، خالی از جوهره‌‌ی اصلی شعر بوده و شعر خام به شمار می‌‌رود که جایگاهی در تاریخ ادبیات ندارد.

از سویی وزن که همان موسیقی بیرونی‌ست، یکی از عناصر اصلی و مهم شعر به شمار می‌‌رود که خود نوعی نظم در کلام دارد و سبب خیال‌‌انگیزی هرچه بیش‌تر شعر می‌‌شود. بدین ترتیب بخش مهمی موسیقی بیرونی شعر در وزن آن جلوه‌نمایی می‌‌کند؛ همنشینی هجاها با کیفیت ویژه؛ یعنی توجه به نوع هجاها در ساختار کلام برای مقاصد خاصی مانند درنگ، تأمل، هیجان و نشاط از ویژگی‌‌های آن محسوب می‌‌شود. باوجود کوششی که امروزه برای حذف وزن عروضی و ترویج شعر آزاد و بدون وزن عروضی گرفته است، همچنان ذوق فارسی‌‌زبانان و برخی از شاعران تمایل خود را به شعر موزون حفظ کرده است. از آن جمله شاعران پیش‌کسوت معاصر بلخ-افغانستان، روان‌شاد محمدصادق عصیان (۱۳۵۲- ۱۴۰۲)، استاد پیشین دانشگاه بلخ می‌‌باشد که او از اوزان عروضی کلاسیک در شعر نئوکلاسیک خود استفاده کرده است.

از این‌رو در این جستار کوتاه و فشرده، به موسیقی بیرونی در سروده‌‌های محمدصادق عصیان پرداخته شده و بررسی این‌‌که او بیش‌تر از گزینش کدام وزن‌‌ها در سروده‌‌های خود سود جسته و جلب توجه کرده است، روشن می‌شود. از بررسی موسیقی بیرونی سروده‌‌های وی، می‌‌توان دریافت که او با آگاهی و شناختی که از موسیقی شعر داشته، برای هر مضمون و موضوعی وزن مناسب را انتخاب کرده است. از این‌‌که ترتیب قرار گرفتن و امتداد هجاهای کوتاه و بلند در برابر یکدیگر و این‌‌که یک رکن عروضی با چه هجایی آغاز شده است و دیگر ویژه‌‌گی آن‌‌ها همگی با محتوا و دیگر عناصر شعر پیوندی تنگاتنگ دارد که در قالب واژه‌ها به نظم کشیده شده و کیفیت هجاها و میزان حرکت‌‌ها و ساکن‌‌ها در کنار این هجاها نیز در تأثیر موسیقی شعر بر خواننده سخت مؤثر است. زیرا وزن یکی از عناصر اصلی شعر و از مهم‎ترین عوامل تأثیرگذاری آن به شمار می‎آید که در ارزیابی و نقد شعر، یکی از گام‌‌های اصلی، بررسی کیفیت آن است. وزن، یکی از مهم‎ترین و کاراترین ابزار شعر برای آهنگین نمودن آن است که به دلیل جاذبه و شیرینی خاصی که دارد، با روان‌‌ آدمی سازگاری داشته و بیش‎تر مخاطب را به خود جذب می‌‌کند؛ و از همین جهت ادراک شعر را برای خواننده آسان‌‌تر می‌‌کند (آرین فقیری، ۱۳۹۳، ص. ۳).

اسپنسر باورمند است که وزن گذشته از این‌‌که تقلید آهنگ شوق و هیجان است، وسیله‌‌یی برای صرفه جویی در توجه ذهن به شمار می‌‌رود و لذتی که از آن حاصل می‌‌شود نتیجه‌ی این است که واژه‌‌ها بر طبق ضرب وزنی معهود و آشنا با هم تلفیق شود، ذهن آن‌ها را آسان‌‌تر درک می‌‌کند. ممکن است در بعضی از زبان‌ها با توجه به کیفیت آواها و واژه‌ها در شعر به وزن نیازی نباشد، اما طبع ایرانی وزن را لازمه‌ی شعر می‌داند، دلیل آن هم رونق نگرفتن شعر منثور در زبان فارسی است (صهبا، ۱۳۸۳، ص. ۱۰۵). همچنان شعر ایجاد هر نوع نظم هم‌آهنگی وتناسب را دارا است. براساس این مزیت‌‌های موسیقی در شعر، ایجاد خوش آهنگی به وجود می‌آید که چنگ بر دل می‌‌زند. این ویژگی شعر را برای مدت‌‌های درازی، در حافظه‌ی تاریخ ادب نگاه می‌‌دارد که این ویژگی در شعر عصیان نیز قابل ملاحظه است.

از سویی این جستار کوتاه و فشرده می‌‌تواند نشان بدهد که زنده‌یاد محمد صادق عصیان، استاد پیشین زبان و ادبیات فارسی دری دانشگاه بلخ و استاد نویسنده‌ی سطور، چقدر از فن‌های ادبی و موسیقی بیرونی در شعر آگاهی داشته و از کدام وزن‌ها بیش‌تر کار گرفته است و تنوع وزن در اشعارش به کدام میزان به چشم می‌خورد. در این مقال نخست نگاهی به زندگی زنده‌یاد پوهنوال محمد صادق عصیان نموده‌ایم:

 

نگاهی به زیست‌نامه‌ی صادق عصیان

پوهنوال محمد صادق عصیان فرزند محمد سعید، شاعر، نویسنده و استاد پیشین دانشکده‌ی زبان و ادبیات دانشگاه بلخ- افغانستان، در چهاردهم دی/جدی سال ۱۳۵۲ خورشیدی؛ مطابق ۴ جنوری ۱۹۷۴عیسایی، در مرکز شهرستان کشنده ولایت بلخ دیده به جهان گشود. آموزش‌های نخستین را در زادگاه خود آغاز، سپس در مکتب امیر خسرو بلخی و لیسه‌ی باختر شهر مزارشریف به پایان رساند (خلیق، ۱۳۸۷، ص. ۵۹۰). وی در پایان سال ۱۳۷۵، پس از چهار سال، از رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی دری دانشگاه بلخ فارغ گردید. در سال ۱۳۸۱ به صفت استاد در دانشگاه بلخ پذیرفته شد (عصیان، ۱۳۸۴، ص. ۶۱). عصیان در سال ۱۳۹۰، در همین رشته از دانشگاه ملی تاجیکستان، سند کارشناسی ارشد خود را گرفت.

صادق عصیان در کنار تدریس در دانشگاه بلخ، مدیر مسؤول مجله‌ی علمی دانشگاه بلخ، فصل‌نامه‌ی «معرفت» و ماه‌نامه‌ی«چشم‌انداز»، مسؤولیت «خانه‌ی قلم» را نیز در کارنامه‌اش دارد. هم‌چنین با بخش ادبی رسانه‌های صوتی و تصویری نیز همکاری داشت. او مدتی برنامه‌‌ی ادبی و فرهنگی «روزنه» و «پرنیان سخن» را در رادیو و تلویزیون بلخ و برنامه‌ ادبی «اورنگ» را در تلویزیون آرزو گردانندگی می‌کرد. مدتی هم مشاور بخش ادبی رادیو تلویزیون آرزو بود.

آقای عصیان در سال ۱۴۰۰ خورشیدی، افغانستان را به قصد شهر اشتوتگارت آلمان ترک گفت، و سرانجام در ۱ مهر/میزان سال ۱۴۰۲ خورشیدی، پس از یک دوره بیماری در غربت درگذشت. موصوف یکی از سرآمدهای ادبیات معاصر افغانستان، و از جمله بهترین و خوش ‌برخوردترین استاد دانشکده‌ی زبان و ادبیات فارسی دری دانشگاه بلخ، در دو دهه‌ی پسین در افغانستان به حساب می‌آمد. آثار ادبی این شاعر فرهیخته آمیخته‌ای از شعر کلاسیک با شعر مدرن، با بن‌مایه‌های عشق،‌ تغزل، جامعه و نگاهی به مقاومت و پایداری مردم افغانستان دارد. همچنان صادق عصیان را می‌توان از شاعران معروف نئوکلاسیک و نوپرداز در غزل‌سرایی کشور دانست. صادق عصیان –استاد نویسنده‌ی سطور- شعر گفت، نوشت و زندگی کرد، زندگی که به گفته‌ی خودش تمام وقت خوشش ساعتی بیش نشد:

ساعت، دقیقه، ثانیه، یک لحظه، یک دم است

آری! بخوان و زمزمه کن، عمر ما کم است

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۲۲)

به گفته‌ی خودش از نخستین سال‌های دهه‌ی هفتاد به سرودن شعر آغاز کرد، که یک مجموعه از شعرهایش به نام «فصل‌های آفتابی» در بهار سال ۱۳۸۲ از سوی انجمن نویسندگان بلخ به چاپ رسید (عصیان، ۱۳۸۴، ص. ۶۱). سپس این دو اثر را نیز گردآوری کرده است؛ نمونه‌های شعر امروز بلخ (۱۳۸۴)  و سیما و سخن؛ شاعران و نویسندگان بلخ، سمنگان و سرپل (۱۳۸۵). در کنار آن چندین جزوه‌ی درسی نیز از خود به جا گذاشته است. هم‌چنین مجموعه‌های زیر را از طبع، احساس و عاطفه‌ی خود به یادگار مانده است:

فصل‌های آفتابی – بهار ۱۳۸۲

روشن‌تر از همیشه – پاییز ۱۳۸۶

مثل احوال جهان – بهار ۱۳۹۳

فراخوان صد غزل – ۱۳۹۷

حل شدن در حس و حال – تابستان ۱۳۹۸

 

موسیقی در شعر

چنانچه گفته آمدیم که شعر کلام خیال‌انگیز و دارای موسیقی است؛ و موسیقی شعر، تخیل و عاطفه‌ی نهفته در شعر را به خواننده به گونه‌ی بهتر انتقال می‌دهد. شعر مانند هنرهای دیگر، رموز، ترفند و قواعدی دارد که رعایت آن سبب رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب می‌گردد و اگر سرایش‌گر نتواند ارتباطی مناسب میان موسیقی شعر با عناصر دیگر برقرار کند، حلقه‌ی پیوند میان موضوع، تخیل و عاطفه گسسته می‌شود. یعنی شعر ایجاد هر نوع هم‌‌آهنگی نظم و تناسب را دارد. ازاین‌رو «یکی از جدی‌‌ترین مزیت‌‌های موسیقی در شعر، ایجاد خوش آهنگی است که گاهی با خواندن آن چنگ دل مترنم می‌‌شود» (کریمی، ۱۴۰۴، ص ۱۰۸). این ویژگی شعر را برای مدت‌‌های درازی، در حافظه نگاه می‌‌دارد. در واقع مجموعه عواملی که زبان شعر را از زبان روزمره امتیاز می‌بخشد همان اعتبار آهنگ و توازن است؛ یعنی موسیقی سبب رستاخیز واژه‌ها در زبان می‌شود و تأثیر بر دل‌ها دارد، و این عامل، زبان شعر را از زبان روزمره تمایز می‌دهد که این ویژگی در شعر روان شاد محمد عصیان نیز قابل مشاهده است.

ازاین جهت موسیقی شعر یکی از بهترین ویژگی‌هایی است که به طور ذاتی ارزش و اهمیت شعر را آشکار کرده و شنیدن آن را برای گوش‌ها جذاب می‌سازد تا از این طریق مفهوم و هدفی که در دل شعر نهفته است، زودتر به مقصد مورد نظر برای مخاطب برساند. موسیقی در شعر را شفیعی کدکنی شامل چهار بخش می‌داند؛ موسیقی درونی، موسیقی معنوی، موسیقی بیرونی و موسیقی کناری (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۸، ص. ۹). منظور از موسیقی بیرونی شعر که  باعث آهنگ و زیبایی سخن می‌شود، وزن عروضی است که بر اساس کشش هجاها و تکیه‌ها حاصل می‌شود که نگارنده در این جستار کوتاه تنها به موسیقی بیرونی اشعار صادق عصیان پرداخته است.

 

موسیقی بیرونی

موسیقی بیرونی در شعر همان حوزه‌ی دانش عروض و وزن شعر است (کریمی، ۱۴۰۴، ص. ۱۲۱)؛ یعنی آهنگی که از طریق وزن، در شعر پدید می‌آید و موجب می‌شود تا نظمی موسیقایی شعر را فراگیرد و وزن شعر ارتباط مستقیم با اندیشه‌ی نهفته در آن دارد.

موسیقی بیرونی شعر از تناسب لفظی و آهنگینی که مرتبط به وزن شعر است بر اساس کشش و امتداد هجاها به وجود می‌آید. فارسی‌زبانان از بحور و اوزان شعر عربی در اواخر سده‌ی دوم یا اوایل سده‌ی سوم هجری مهشیدی کار گرفته اند و خلیل بن احمد فراهیدی بصری (۱۰۰- ۱۷۰) نخستین کسی بود که بحرهای شعر عربی را منظم کرد. و این بحور و اوزان شعر عربی مورد پسند فارسی‌گویان نیز قرار گرفت که فارسی‌زبانان چند بحر دیگر برآن افزودند. به هر حال موسیقی بیرونی یکی از مهم‌ترین جنبه‌های آهنگ و زیبایی در شعر است؛ زیرا این نوع موسیقی جذابیت هنری شاعر را در منظر مخاطب قرار می‌دهد.

یادآوری این نکته نیز مهم است که هنوز چوپانان در دل دشت‌ها زمزمه‌های بی آلایش خود را با نوای ساده و دلنشین می‌آمیزد و بدون آن که شعر بخوانند یا سواد و آموزش رسمی داشته باشند، به طور ناخودآگاه پیوند موسیقی و الحان و الفاظ را ثابت می‌کنند. از آن‌چه گفته شد درمی‌یابیم که وزن اصلی‌ترین عامل موسیقی در شعر است و نخستین عامل تناسب که سبب موسیقی در کلام می‌شود، وزن و آهنگ آن است. شایان یادآوری‌ست کسی اگر به شیوه‌ی سنتی یا نئوکلاسیک شعر می‌سُراید، باید تمام قاعده‌های وزن را رعایت کند و از آن قواعد عدول نکند. ازاین‌رو صادق عصیان نیز در قالب‌های کلاسیک با نوپردازی معاصر شعر سروده است، حال می‌پردازیم به اوزان به‌کار رفته در دفترهای اشعار وی که تنوع اوزان و همان موسیقی بیرونی چگونه استفاده شده است:

 

۱. بحر هزج

هزج در لغت به معنای سرود ترانه و آواز با ترنم، و در اصطلاح عروض بحری است که از تکرار رکن «مفاعیلن» حاصل می‌‌شود. و اشعاری که به این وزن گفته می‌‌شود آهنگ دار و نهایت دلکش می‌‌باشد و به همین نسبت خوش‌آهنگی توجه سرایش‌گران فارسی را به خود جلب کرده است (احمد نژاد، ۱۳۸۵، ص. ۱۸)؛ صادق عصیان نیز در کوچه‌‌های این بحر قدم‌‌های استادانه گذاشته است که در هشت وزن آهنگین و پرکاربرد این بحر تجربه‌هایی کرده است:

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (بحر هزج هشت رکنی سالم):

U  –  –  –  /  U  –  –  – /  U  –  –  –   / U  –  –  –

ندارد این حوالی زمان نام آوری، مردی

زمین تا آسمان نامرد را باید تحمل کرد

(عصیان،۱۳۸۲، ص. ۱)

 

مفاعیلن مفاعیلن فعولن (بحر هزج شش رکنی محذوف):

U  –  –  –  /  U  –  –  – /  U  –  –

لبالب از ترنم، از ترانه

پرم از لحظه‌های عاشقانه

(عصیان،۱۳۸۲، ص. ۷۱)

 

مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل (بحر هزج شش رکنی مقصور):

U  –  –  –  /  U  –  –  – /  U  –  – U

پرستوهای عاشق‌پیشه رفتند

عقابان بلند اندیشه رفتند

زمین در قبضه‌ی زاغ و زغن ماند

پلنگان شهامت بیشه رفتند

(عصیان،۱۳۸۲، ص. ۷۰)

 

مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع (بحر هزج هشت رکنی اخرب مقبوض ازل):

–  –  U   /  U  –  U – /  U  –  –  –   /  –  U

سلطان بزرگ! حال جنگل خوب است

اوضـاع قلم‌‌ور شما مطلوب است

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۲۵)

عصیان غزل زیر را نیز با حذف یک واج از هجای اخیر بیت به وزن هزج اخرب مقبوض ابتر سروده است. تفاوت وزن این دو غزل تنها در هجای پایانی مصراع ( هجای کشیده) است و دیگر تفاوت ندارد و از دید زبان‌شناسان یکسان شمرده می‌شود، ولی از نگاه دانش عروض کلاسیک دو وزن متفاوت. هرچند این وزن از جمله اوزان شجره‌ی اخرب رباعی است، شاعران از این وزن به سرایش غزل نیز استفاده کرده اند، که در اشعار عصیان نیز چنین ویژگی قابل مشاهده است.

 

مفعول مفاعلن مفاعیلن فع (بحر هزج هشت رکنی اخرب مقبوض ابتر):

–  –  U   /  U  –  U – /  U  –  –  –  /  –

عشق تو به ناکجا کشیدن دارد

سودای تو یک عمر تپیدن دارد

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۳۴)

 

رباعی

رباعی برگرفته از رباع به معنای چهارگان است، هر چیزی که دارای چهار پاره باشد، رباع نامیده می‌شود (واجد، ۱۴۰۳، ص. ۱۰۷). در اصطلاح شعر فارسی، شکل خاصی از دوبیتی است (داد، ۱۳۸۵، ص. ۲۳۳).  به گفته‌ی نویسنده‌ی سطور:

دوبیتی چون رباعی است؛ اما

«ولا حــول و لاقـــوه …» نــدارد

روی و قافـیه دارد، هـزج هم

کف و اخرب نه مجبوبش شمارد

رباعی یکی از قالب‌‌های خوب و دل پسند شعر فارسی دری است که از اوزان زحاف بحر هزج به شمار می‌‌آید. به قول شمس قیس رازی، رودکی سمرقندی شاعر بلند پایه‌‌ی فارسی‌زبان آن‌‌را وضع کرده است و منشأ دریافت وزن آن، جمله‌‌ی موزونی است که از زبان کودکی مشغول بازی گردو (چهارمغز) است جاری می‌شود، یعنی «غلتان غلتان همی رود تا بن‌‌گو». با درنظرداشت متون کهن فارسی دری، شعر رباعی از اختراعات فارسی زبانان است. بسیاری از دانشمندان علم عروض اوزان رباعی را از اوزان فرعی بحر هزج دانسته‌‌اند و همگی اتفاق نظر دارند و نکته‌ی مورد بحث در وزن رباعی این است که اختیارات شاعری نظر به تمام اوزان، بیش‌تر در رباعی است. امام حسن قطان از دانشمندان خراسان زمین نخستین‌‌بار گونه‌‌های مختلف و رایج وزن رباعی را بررسی و نام‌‌گذاری نمود، وی برای رباعی بیست و چهار وزن قائل شد که از آن جمله دوازده وزن آن با شجره‌‌ی اخرم (مفعولن) و دوازده وزن دیگر آن با شجره‌‌ی اخرب (مفعولُ) آغاز می‌‌شود (محمدی، ۱۴۰۲، ص. ۳۶). صادق عصیان مجموعه رباعیات‌اش را زیر نام «حل شدن در حس و حال» در تابستان سال ۱۳۹۸ نشر کرده بود و شامل ۱۰۰ پارچه رباعی می‌باشد که در این دفتر از پنج وزن رباعی شجره‌ی اخرب و اخرم با برخی از اختیارات شاعری و قاعده‌های عروضی استفاده کرده است، اما هیچ‌گاهی کاستی‌ها و نواقص در موسیقی بیرونی این رباعیات دیده نمی‌شود:

  1. مفعول مفاعلن مفاعیل فعول (بحر هزج هشت رکنی اخرب مقبوض مکفوف اهتم):

–  –  U   /  U  –  U – /  U  –  –  U   / U –  U

عشق از همه جا به سوی یار آمدن است

با نیک و بد زمان کنار آمدن است

(عصیان، ۱۳۹۳، ص. ۷۹)

  1. مفعول مفاعلن مفاعیلن فع (بحر هزج هشت رکنی اخرب مقبوض ابتر):

–  –  U   /  U  –  U – /  U  –  –  –  /  –

من زنده به آن حلاوت لبخندم

شیرین من از عنایتت خرسندم

(عصیان، ۱۳۹۸، ص. ۱۱)

  1. مفعول مفاعلن مفاعیل فعل(بحر هزج هشت رکنی اخرب مقبوض مکفوف مجبوب):

–  –  U   /  U  –  U – /  U  –  –  U   / U –

آرامش دل، قرار این روح و تنی

گهواره و گور آرزوهای منی

(عصیان، ۱۳۹۸، ص. ۴)

چنانچه گفتیم در رباعی بیش‌تر از اختیارات شاعری سود می‌برند. هم‌چنان هر چهار مصراع بر یک وزن نیست، بنابر قاعده‌ی تقطیع و اختیارات شاعری پریش‌های وزنی صورت می‌گیرد (ماهیار، ۱۳۹۵، ص. ۱۴۵)، مثلا:

نادیده بگیری او تو را کم بزند

لب‌خند زنی که طعنه هر دم بزند

(عصیان، ۱۳۹۸، ص. ۲۲)

قابل ملاحظه است که شعر دارای آهنگ و موسیقی است؛ اما بنابر تقطیع مصراع نخست (مفعول مفاعیل مفاعیل فعل) با مصراع دوم (مفعول مفاعلن مفاعیل فعل) یکسان نیست. ولی بر اساس قاعده‌ی قلب به جای مفاعیلُ، مفاعِلن آمده است که کاستی و نواقصی در موسیقی شعر پدید نیامده و ناآهنگ نیست.

  1. مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع (بحر هزج هشت رکنی اخرب مقبوض ازل):

–  –  U   /  U  –  U – /  U  –  –  –   / –  U

فردا طلبان و عاشقان خورشید

یک‌باره مقیم کوچه‌ی خواب شدند

(عصیان، ۱۳۹۸، ص. ۸۱)

آمدن یک‌‌ هجای بلند به‌‌ جای دو هجای کوتاه را قاعده‌‌ی «تسکین» می‌‌نامند (مدرسی، ۱۳۹۳، ص. ۳۳). بنابر این قاعده وزن شکسته نشده و دور از موسیقی نمی‌باشد؛ با آن که مصراع نخست به وزن (مفعول مفاعلن مفاعیلن فاع) و مصراع دوم (مفعول مفاعلن مفاعیل فعول) سروده شده است بازهم آهنگ و موسیقی بیرونی آن کاملا محسوس است. و رباعی زیر نیز با قاعده‌ی تسکین سروده شده است:

  1. مفعولن فاعلن مفاعیلن فاع (بحر هزج هشت رکنی اخرم اشتر ازل):

–  –  –   / –  U – /  U  –  –  –   / –  U

حالا به خود آمدید، ای خودخواهان!

آیا گاهی به فکر مردم بودید؟

(عصیان، ۱۳۹۸، ص. ۶۷)

 

۲. بحر رمل

بحر رمل از تکرار رکن «فاعلاتن» حاصل می‌شود. این بحر از مستعمل‌‌ترین بحر عروضی به شمار می‌‌رود و به شکل‌‌های هشت رکنی، شش رکنی و چهار رکنی پدید می‌‌آید.  همچنان شاعران معاصر به شکل‌‌های دوازده، چهارده و شانزده رکنی نیز بهره‌‌گیری کرده اند. صادق عصیان نیز از بحر رمل بیش‌تر استفاده‌ کرده است که نمونه‌‌های هر وزن این بحر با یک بیت آورده شده و از نمونه‌‌های زیاد، جلوگیری به عمل آمده است:

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل هشت رکنی محذوف):

–  U –  –  /  U – –   – /  –  U   –  –   / –  U –

برف پشت برف می‌‌باری زمستان می‌‌شوی

هندوکش در هندوکش سرمای سوزان می‌‌شوی

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۶)

این وزن از پرکاربردترین وزن به شمار می‌رود. همچنین صادق عصیان نیز غزل‌های فراوان در این وزن سروده است.

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (بحر رمل هشت رکنی مقصور):

–  U –  –  /  U – –   – /  –  U   –  –   / –  U – U

گفته بودم آب این جوبار از بالا گل است

ماهیان خسته را دیگر تنفس مشکل است

(عصیان، ۱۳۸۲، ص. ۴۰)

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (بحر رمل هشت رکنی مخبون محذوف):

–  U –  –  /  U U  –   – /  U U   –  –   /  U U –

زادروز تو مبارک نفس ناز پدر

ماهی کوچک دریای پر از خوف و خطر

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۴۲)

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلات (بحر رمل هشت رکنی مخبون مقصور):

–  U –  –  /  U U  –   – /  U U   –  –   /  U U – U

دیگر این قافیه‌‌بندی جهان خسته کن است

زنده‌‌گی این غزل بی‌‌هیجان خسته کن است

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۵۰)

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (بحر رمل هشت رکنی مخبون اصلم):

–  U –  –  /  U U  –   – /  U U   –  –   /  –   –

بال بگشایی و پرواز به نور آموزی

آسمان را تو بلندی و غرور آموزی

(عصیان، ۱۳۸۲، ص. ۱۳)

فعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان (بحر رمل هشت رکنی مخبون اصلم مسبغ):

U  U –  –  /  U U  –   – /  U U   –  –   /  –   – U

کربلایی‌ست زمین بر همه‌ی مظلومان

و زمان یک‌سره در فکر محرم شدن است

(عصیان، ۱۳۹۳، ص. ۳۹)

صادق عصیان در بیت بالا از قاعده‌ی تسکین و قاعده‌ی تبدیل سود جسته است. با به کاربردن این قاعده‌ها، شعر ناموزون نمی‌شود، بلکه همان آهنگ و موسیقی بیرونی خود را حفظ می‌کند که این خود نشان‌دهنده‌ی عصیان از دانش عروض می‌باشد.

فاعلاتن فاعلاتن فاعلات (بحر رمل شش رکنی مقصور):

–  U –  –  /  –  U   –  –   / –  U – U

ای چراغ استوار برج باد

ای سپیدار بلند اعتماد

(عصیان، ۱۳۸۲، ص. ۱۴)

 

۳. بحر مجتث

مجتث در اصطلاح عروض یکی از بحرهای مختلف الارکان است که وزن اصلی آن از تکرار چهار بار «مستفعلن فاعلاتن» در هر بیت حاصل می‌‌شود. این بحر را از آن جهت مجتث خوانده اند، که گویی با بریدن رکن اوّل (فاعلاتن) از بحر خفیف، این بحر را به صورت «مستفعلن فاعلاتن» به وجود آورده اند (محمدی، ۱۴۰۲، ص. ۸۷). صادق عصیان از چهار وزن پرکاربرد این بحر به کار  گرفته است:

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لن (بحر مجتث هشت رکنی مخبون اصلم):

U –  U –  /  U U  –   – /  U   –  U –   /  –   –

به جشن‌‌واره‌‌ی باران خوش آمدی مریم!

بهار پیرهنت پرشگوفه و شبنم

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۱۰)

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان (بحر مجتث هشت رکنی مخبون مقصور):

U –  U –  /  U U  –   – /  U   –  U –   / U U   – U

میان آتش و خون، پاره، پاره، پا ره برقص!

به حکم نافذ نمرودیان دوباره برقص!

(عصیان، ۱۳۹۳، ص. ۵۹)

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان (بحر مجتث هشت رکنی مخبون اصلم مسبغ):

U –  U –  /  U U  –   – /  U   –  U –   /  –   – U

غم و غیابتت ای ماه مهربان! کافی‌‌ست

فراق و فاصله بسیار شد بمان! کافی‌‌ست

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۵۶)

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (بحر مجتث هشت رکنی مخبون مقصور):

U –  U –  /  U U  –   – /  U   –  U –   / U U   –

تو آفتاب فرو رفته در ظلام غمی

کهن دیار خراسان من پر از المی

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۵۳)

۴. بحر مضارع

مضارع در لغت به معنای شبیه، مانند و مشابه است. در اصطلاح عروض به بحری گفته می‌‌شود که وزن اصلی آن از تکرار  و آمیزش «مفاعیلن فاعلاتن» حاصل می‌شود. وزن سالم این بحر بسیار نادر است، امّا وزن‌‌های غیر سالم آن به فراوانی در شعر فارسی به کار می‌‌رود. می‌‌توان گفت که یکی از بحرهای پرکاربرد در شعر شاعران معاصر، بحر مضارع است، البته وزن «مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلنْ» کاربرد وسیع در شعر دارد. صادق عصیان از سه وزن مشهور، پرکاربرد و آهنگین بحر مضارع در شعر خود سود جسته است:

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (بحر مضارع هشت رکنی اخرب مکفوف محذوف):

–  –  U   /    –  U – U /  U  –  –  U   / U –  –

یک‌‌باره تن به خواهش چشمان تر دهی

بنشینی و برای خودت گریه سر دهی

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۲۱)

مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات (بحر مضارع هشت رکنی اخرب مکفوف مقصور):

–  –  U   /    –  U – U /  U  –  –  U   / U –  – U

پیوند ما و عالم اعلی محمد است

دروازه‌یی به جانب بالا محمد است

(عصیان، ۱۳۸۲، ص. ۳۲)

مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (بحر مضارع هشت رکنی اخرب):

–  –  U   /    –  U –  –  /-  –  U   /    –  U –  –

بی‌داد آسمان را دیدم، ندیده بودم

بی‌رحمی زمان را دیدم، ندیده بودم

(عصیان، ۱۳۸۲، ص. ۴۱)

 

۵. بحر متقارب

متقارب در لغت به معنای آن که یا آن چه به دیگری نزدیک یا تقرب پیدا کند. در اصطلاح عروضی به یکی از بحرهای متحدالارکان گفته می‌‌شود که وزن اصلی سالم آن از تکرار «فعولن» حاصل می‌‌گردد. چون هنگام تکرار فعولن سبب‌‌ها و وتدهای آن به هم نزدیک اند، یعنی پس از هر وتد یک سبب قرار دارد، آن را بحر متقارب خوانده اند (آرین فقیری، ۱۳۹۳، صص. ۱۱۰- ۱۰۹). وزن شعر حماسی زبان فارسی در این بحر سروده شده است؛ صادق عصیان در این بحر نیز سروده‌‌هایی دارد:

فعولن فعولن فعولن فعل (بحر متقارب هشت رکنی محذوف):

U –  –  / U –   – / U   –  –   /  U –

بهاری نیامد که مرهم نهد

تنِ تک‌درخت تبر خورده را

(عصیان، ۱۳۸۲ص. ۲۷)

فعولن فعولن فعولن فعول (بحر متقارب هشت رکنی مقصور):

U –  –  / U –   – / U   –  –   /  U – U

نه شوق شگفتن، نه شور و نموست

بهار من امسال بی رنگ و بوست

(عصیان، ۱۳۹۷، ص. ۱۰۰)

۶. بحر رجز

بحر رجز از تکرار رکن «مُستَفعِلُنْ» حاصل می‌‌گردد. اشعار بحر رجز در شکل‌‌های مثمن، مسدس و مربع سروده می‌‌شود. صادق عصیان تنها در یک وزن زیر این بحر شعر سروده است:

مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن  (بحر رجز هشت رکنی مطوی مخبون):

U-  U –  / U –  U – / U-  U –  / U –  U –

گفتمت آفتاب ما مرقد نور می‌شود

روزنه‌های آرزو یک‌سره کور می‌شود

(عصیان، ۱۳۸۲، ص. ۴۴)

صادق عصیان دو غزل  دیگر نیز به وزن بالا سروده است. این سه غزل از جمله اوزان دوری شمرده می‌شود که دارای آهنگ و موسیقی خاصی می‌باشد. زیرا یکی از مختصات قابل توجه در عروض فارسی، داشتن اوزان دوری است. اهمیت و ارزش وزن دوری در این است که میان هر مصراع، حکم پایان مصراع را دارد، یعنی می‌توان در آن‌جا درنگ کرد، یک یا دو صامت بر آن اضافه کرد. همچنان تکرار رکن‌ها باعث آهنگ و موسیقی خاصی می‌شود. ازاین‌رو ارزش موسیقایی وزن دوری از اوزان معمولی بیشتر است، بنابراین هرچه اوزان دوری در اشعار شاعر بیشتر باشد، بر غنای موسیقایی آن می‌افزاید.

 

۷. بحر خفیف

بحر خفیف از جمله بحرهای مختلف الارکان است که از ترتیب و تکرار رکن‌‌های «فاعلاتن مستفعلن فاعلاتن» و زحف‌‌های آن‌ها به‌‌دست می‌آید؛ البته صورت سالم آن در اشعار فارسی کاربرد نداشته، اما صورت غیر سالم در نزد شاعران پارسی‌‌گو کاربرد فراوان داشته است. وزن خفیف شش رکنی مخبون اصلم مسبّغ «فاعلاتن مفاعلن فع لان» از پرکاربردترین وزن این بحر می‌‌باشد؛ چنان‌‌که حدیقه سنایی، هفت پیکر نظامی، ترجیع بند هاتف اصفهانی و موش گربه عبید زاکانی، سیرالعباد الی المعاد، تحریمه القلم، کارنامه سنایی، طریق التحقیق، سلسله الذهب جامی، شاه ودرویش هلال چغتایی، هفت کشور فیض دکنی و عرفان بیدل… در این بحر سروده شده است؛ و این بحر سبک ترین بحور عروضی است (محمدی، ۱۴۰۲، ص. ۹۴). زنده‌‌یاد عصیان نیز تجربه‌‌یی در این بحر عروضی دارد:

فاعلاتن مفاعلن فع لن فاعلاتن مفاعلن فع لان (بحر خفیف دوازده رکنی مخبون اصلم مسبغ):

سر زمینت به چنگ انگل‌ها، در سرت هم تمور بدخیم است

روزگارت پر از پریشانی، زندگی‌ات لبالب از بیم است

 

نتیجه‌گیری

در فرجام این جستار دریافتیم که شعر کلام خیال‌انگیز دارای محتوا و موسیقی می‌باشد و با مطالعه‌ی سروده‌های صادق عصیان این مطلب در ذهن ایجاد می‌شود که او شاعر توانمند و خوش قریحه بوده و در قالب‌های غزل، رباعی، دوبیتی و…، طبع‌آزمایی کرده است.

موسیقی بیرونی شعر که  باعث آهنگ و زیبایی آن می‌شود، همان وزن عروضی است که بر اساس کشش و امتداد هجاها و تکیه‌ها حاصل می‌گردد. وزن عروضی در شعر عصیان همواره قابل مشاهده است و  شعر بی‌وزن در دفترهای اشعارش جایی ندارد؛ اما در بعضی از این سروده‌ها شاهد اختیارات شاعری و قاعده‌های عروضی بوده‌ایم، باوجود آن هم هیچ‌گاه موسیقی بیرونی اشعارش از کاستی و نواقص برخوردار نبوده، و اوزان شکسته و شعر بدون وزن دیده نمی‌شود، زیرا در زمینه‌ی اختیارات شاعری هم بیش‌تر شاهد اختیارات رایج هستیم، نه قاعده‌های نادر و نامانوس. یکی دیگر از ویژگی‌های عصیان این است که همیشه هر مضمون را در خدمت وزن مناسب قرار داده است.

درکل می‌توان گفت که تنوع اوزان در دفترهای اشعار او شامل هفت بحر عروضی که از آن جمله چهار بحر متحدالارکان شامل بحر هزج با تنوع ۸ وزن که پنج وزن رباعی نیز شامل این بحر است، بحر رمل که از خوش‌آهنگین‌ترین وزن‌های آن محسوب می‌گردد، با تنوع ۷ وزن، بحر متقارب با دگرگونی دو وزن، و بحر رجز یک وزن که از جمله اوزان دوری بوده است، و سه بحر از بحور مختلف‌الارکان از قبیل بحر مضارع با تنوع سه وزن، ولی بسیار پرکاربرد، مجتث با تنوع چهار وزن و خفیف با یک وزن دوازده رکنی می‌باشد که مجموعاً از ۲۶ وزن عروضی و از اوزان پرکاربرد و آهنگین فارسی به کار گرفته است.

نکته‌ی جالب این است که صادق عصیان در هیچ شعری از بحرها و وزن‌های غریب و ناآشنا استفاده نکرده است، چنانکه در اشعار وی وزن دوازده رکنی نیز دیده می‌شود، ولی وزن غریب و دور از ذهن و خالی از موسیقی نیست. این عامل نشان‌دهنده‌ی لطافت و زیبایی و خوش‌آهنگی غزل‌های اوست؛ اما از ضعف‌های موسیقی بیرونی در سروده‌های وی می‌توان عدم به‌کارگیری اوزان دوری دانست، چون اوزان دوری می‌تواند‌ بر غنای موسیقی کلام تأثیرگذار باشد، بهره چندانی نبرده است، فقط در سه غزل، آن هم در یک وزن بحر رجز و بحر مضارع دیده می‌شود. با نتایج بالا می‌توان گفت که شعر عصیان رابطه‌ی تنگاتنگ با موسیقی بیرونی دارد؛ زیرا شناخت و آگاهی شاعر از وزن عروضی، آهنگ‌ها و نواهای موسیقی، زبان او را به غزل گفتن باز کرده است که  خواننده‌ی آگاه، هیچ‌‌گاه در اشعار وی، گواه پرش وزنی و کاستی‌‌های عروضی نمی‌‌باشد. با نگاه کلی به جلوه‌های موسیقی شعر عصیان، می‌توان اذعان کرد که از نظر موسیقی بیرونی اغلب اوزان مورد استفاده‌اش وزن‌های رایج و بحور مطبوع است.

 

سرچشمه‌‌ها

آرین فقیری، نصیراحمد. (۱۳۹۳). عروض در شعر پارسی دری. کابل: فرهنگ.

احمد نژاد، کامل. (۱۳۸۵). عروض و قافیه. تهران: آییز.

داد، سیما. (۱۳۸۵).  فرهنگ اصطلاحات ادبی. تهران: مروارید، چاپ سوم.

خلیق، صالح محمد. (۱۳۸۷). تاریخ ادبیات بلخ. کابل: انجمن نویسندگان بلخ.

شفیعی کدکنی، محمد رضا. ( ۱۳۸۸). موسیقی شعر. ویرایش سوم، چاپ یازدهم. تهران: آگاه.

صهبا، فروغ. (۱۳۸۳). «موسیقی بیرونی در شعر م. سرشک محمد رضا شفیعی کدکنی». فصل‌نامه‌ی پژوهش‌‌های ادبی، ش ۶، صص ۱۰۳- ۱۲۲.

عصیان، محمد صادق. (۱۳۸۲). فصل‌های آفتابی. مزارشریف: انجمن نویسندگان بلخ.

عصیان، محمد صادق. (۱۳۸۴). نمونه‌های شعر امروز بلخ. مزارشریف: انجمن نویسندگان بلخ.

عصیان، محمد صادق. (۱۳۸۶). روشن‌تر از همیشه. کابل: مسلکی افغان.

عصیان، محمد صادق. (۱۳۹۳). مثل احوال جهان. کابل: انجمن نویسندگان بلخ.

عصیان، محمد صادق. (۱۳۹۷). فراخوان (صدغزل). کابل: انجمن قلم افغانستان.

عصیان، محمد صادق. (۱۳۹۸). حل شدن در حس و حال. کابل: انجمن نویسندگان بلخ.

کریمی، محمد فهیم. (۱۴۰۴). غزل بلخ از دهه‌ی شست تا دهه‌ی نود خورشیدی. بلخ: خانه‌ی مولانا.

ماهیار، عباس. (۱۳۹۵). عروض فارسی. چاپ هفدهم. تهران: صبا.

محمدی، امرالله. (۱۴۰۲). آموزش عروض و قافیه. [جزوه‌ی درسی]. دانشگاه تخار، دانشکده‌ی زبان و ادبیات، گروه فارسی دری.

مدرسی، حسین. (۱۳۹۳). فرهنگ توصیفی اصطلاحات عروض. چاپ سوم. تهران: سمت.

واجد، زمری. (۱۴۰۳). کلیات مسایل ادبی. تالقان: گنج.

اشتراک گزاری از این طریق:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فراخوان